سکوت
سکوتش بیشتر از کلامش بود و خلوتش بیشتر از جلوتش.
روز هایی در بعضی ایام سال نیست، می شود. هیچ کس خبری از او ندارد نه در مدرسه و نه در مسجد، نه در کوفه و نه در سهله. هیچ کس او را نمی یابد. او کجاست؟ چه می کند؟ با کیست؟ چگونه رفته؟ و چگونه برمی گردد؟ هیچ کس نمی داند، هیچ کس...
آری! «مداومة الخلوة داب الصلحا»
و این خلوت او نه تنها، تنهایی نیست، بلکه آکنده از اسرار است. راستی او چه عوالمی دارد که کسی راه بدان ندارد و حتی برای شاگردانش که محرم ترین های او هستند، اسرار را فاش نمی کند.