ارتباط اخلاق و سیاست از دیدگاه اسلام و اندیشمندان اسلامی
چکیده: از دیر زمان ، این سؤال مطرح شده است که آیا می توان اخلاق و سیاست را با هم سازگار ساخت و کاری کرد که آن کار، هم سودمند و هدف رس باشد و هم خوب و پسندیده. عده ای مثل ماکیاولیستها می گفتند که برای رسیدن به هدف نباید از به کار گرفتن هر نوع وسیله ای پروا داشت، زیرا در عمل ، همراه کردن خوب و سودمند، یا محال است و یا حداقل بسیار سخت است . عده ای هم می گفتند که اگر لازمه رسیدن به هدف ، دست زدن به روشهای خلاف وجدان و اخلاق و اسلوبهای ناپسند و نارواست، باید از آن هدفها چشم پوشید، زیرا عمل انسانی تنها درچارچوب قواعد اخلاقی مجاز است. به طور کلی ، در راه تأمین منافع نوع بشر ، نه تنها بکار بردن وسایل شریف ممکن است ، بلکه ضرورت نیز دارد.
در این پژوهش برآنیم تا شناسایی رابطه بین اخلاق و سیاست و تأثیر آن که در سرنوشت سیاسی و سعادتمندی بشر نقش تعیین کننده دارد مورد بحث قرار دهیم.و اهمیت اثبات فرضیه پژوهش در این است که ایجاد پیوند میان اخلاق و سیاست یا تحکیم آن، چه در حوزه نظر و چه در حوزه عمل، ضرورتی حیاتی برای نجات انسان و جامعه انسانی است و در متون اسلامی تأکید گردیده که رعایت موازین و اصول اخلاقی از جانب کارگزاران و زمامداران باعث عدل و قسط و رشد و کمال انسانها می گردد و اگر سیاستمداران و حاکمان پایبند به اصول اخلاقی و الهی نباشند، باعث گسترش استکبار و ظلم و فساد و در نتیجه تباهی و سقوط انسانیت می گردند.و هدف از انجام این پژوهش ، ارتباط اخلاق و سیاست ازدیدگاه اندیشمندان اسلامی و همچنین بیان نظامند و دقیق نقش اخلاق در سیاست اسلام می باشد.