استاد
نظر ايشان اين بود كه بدون استاد و راهنما نمىتوان در اين مسير قدم برداشت و هر وقت در اين زمينه سؤال مىشد، حركت را بدون فردى آگاه و بصير، درمان بىاثر مىدانستند.
حقير بارها از جنابش شنيدم كه استاد جزء لوازم اوليه تهذيب و جهاد اكبر است و بدون آن بسيار مشكل است، چه آن كه آفات و عوارض و شهوات نفس را كسى مىتواند مداوا كند كه خود اين راه را رفته باشد و حاذق باشد.
مشهور است كه مرحوم آقاى قاضى (قدس سره) فرموده بودند: اگر انسان نصف عمر خود را در پيدا كردن انسان كامل و استاد صرف كند، جا دارد. و بارها می فرمودند: داشتن استاد براى سالك ضرورى است و تأكيد فراوان به داشتن استاد داشتند.
یک بار عرض كردم: براى ورود اين وادى استاد لازم است؟ فرمود: بدون استاد نمىشود. گفتم: حضرت استاد از كجا شروع كنم؟ فرمودند: همين نقطه شروع است.
استاد چه طور مىتواند دخالت داشته باشد يعنى لازمه؟
ج: بى استاد نمىشود. تمام امور استاد مىخواهد؛ الحمدللّه ربّ العالمين، ربّ العالمين.
امتحان
در تاريخ مهرماه 1374 يكى از افرادى كه با جنابش محشور و متصل بود و مشكل عيال داشت كه به بعضى امراض مبتلا بود خدمت استاد عرض كرد: پيش عدهاى از اولياء الهى رفتم و هر كدام دستورى دادند و انجام دادم اما نتيجهاى نگرفتم. آيا اين مرض خانواده، اثر گناهانم هست كه او خوب نمىشود؟
فرمودند: اين مسئله براى شما امتحان است، اگر صبر كنيد خداوند در عوض عطاى بزرگى به شما خواهد داد.
پسر بزرگم
هر كه در اين راه مقرّبتر است، جام بلا بيشترش مىدهند. و طبق روايت پيامبراکرم (صلى الله عليه وآله) كه فرمودند: «البلاء للمؤمن امتحان و للاولياء كرامة: بلاء براى مؤمن امتحان است و براى اولياء كرامت است» جناب استاد بر اثر عارضه سكته قلبى، به صبر در بلا مشغول و به اكتساب كرامت موفق بودند.
در اين دوران نقاهت، صبحى فرمودند: هر چه امروز صبح فكر كردم نام پسر بزرگم چيست به يادم نيامد، لذا از همسرم، مادر بچهها سؤال كردم كه نامش چيست!! از اين بيان مىخواستند بفهمانند كه انسان در معرض بلا و امتحان است و فقط به خدا بايد پناه ببرد.