امكان تغيير خلق از ديدگاه غزالی و دوانی
سال اول، شماره دوم، بهار 1389، ص 59 ـ 76
سحر كاوندي* / محسن جاهد**
چكيده
آموزههاي اخلاقي همواره بخش زيادي از كتب ديني و آسماني را در بر دارد. توجه و اهتمام ويژه به تهذيب اخلاق و ارزشهاي والاي انساني در متون، بيانگر اهميت و جايگاه والاي اخلاق در اديان است. از اينرو، حكيمان نيز همواره انسان را به تهذيب اخلاق، پيش از فراگيري ساير علوم، ارشاد و راهنمايي كردهاند؛ اما از سويي، تحقق اين امر و بهرهمندي از نتايج مترتب بر آن و به عبارتي تحصيل سعادت و وصول به آن كه موضوع حقيقي علم اخلاق است، مشروط به «امكان تغييرخلق آدمي» است. بدين معنا كه اگر انسان قادر بر تغيير خلق خود نباشد و يا آنكه اساساً بنا به دلايلي اخلاق آدمي تغييرناپذير باشد، آموزههاي اخلاقي و توجه دادن به آنها و در اصل علم اخلاق، بينتيجه خواهد بود.
بر اين اساس، اغلب فيلسوفان مسلمان كه به مباحث اخلاقي نيز پرداختهاند، پس از بيان شرافت علم اخلاق بر ساير علوم و ذكر فايدههاي آن، بحث امكان تغيير خلق را مطرح كردهاند. از اين ميان، غزالي و جلالالدين دواني با ذكر دلايل نقلي و عقلي، به طرح اين مسئله و قولها و شبهات مختلف پيرامون آن پرداختهاند.
در اين مقاله، پس از تبيين ديدگاه اين دو فيلسوف دربارة تغييرپذيري اخلاق آدمي، دلايل و شواهد هر يك از آنان بر موضوع مذكور طرح، و نقد و بررسي خواهد شد.