بخشش و سخاوت
بخشش و سخاوت
او زندگی سخت و زاهدانه ای داشت؛ ولی با این حال، کم تر روزی اتفاق می افتاد که نیازمندی مراجعه کند و با دست خالی بازگردد. بسیار اتفاق می افتاد که با اینکه خودش سخت محتاج بود، از بخشش به دیگران دریغ نمی کرد و آنان را بر خود ترجیح می داد.
نوشته اند: «هنگامی که رهبر انقلابِ عراق، آیت الله میرزا محمد تقی شیرازی از تنگدستی سید ابوالحسن اصفهانی مطلع شد، 500 لیره طلا برای او فرستاد تا با آن مبلغ، برای خود منزلی بخرد؛ ولی آیت الله اصفهانی آن 500 لیره را با وجود تنگدستی خود به تعدادی از نانوایان شهر داد تا با آن مبلغ، نان مصرفی طلاب علوم دینی و تهیدستان تهیه شود.» (گلشن ابرار، ص 588 به نقل از: هکذا عرفتهم، ج 2، ص 114 و 115)
آن بزرگوار به سبب زندگی و شرایط سخت طلاب، بسیار در رفع نیازهای معیشتی آنان كوشا بود. سخاوت ایشان تنها شامل طلاب نمی شد و در خانه اش به روی همه نیازمندان باز بود و با روی گشاده با مردم دیدار می كرد و به رفع نیازهای مالی آنان می پرداخت.
جهاد با نفس
هم حجره ای ایشان نقل می کند: «در زمانی که با هم بودیم و غذای مشترک داشتیم، من به خوراک و غذا اهمیت می دادم و تقریباً آدم پرخوری بودم. همان اول شب، سهم خود را می خوردم و سهم سید را کنار می گذاشتم. پس از اینکه سیر می شدم، خواب بر من غلبه می کرد و می خوابیدم. در نیمه های شب که پهلو به پهلو می شدم می دیدم که سید غرق در مطالعه است و اصلاً دست به سوی غذا دراز نکرده است و گاهی این جریان تا صبح ادامه داشت که وقتی برای نماز صبح بلند می شدم غذا همچنان به حال خود باقی مانده بود. اکنون سید به آن درجه و مقام رسیده است؛ اما من چیزی نشده ام.»
این قضیه، جملۀ اول این حدیث را به ذهن می رساند که خداوند فرمود: «من علم را در گرسنگی و جهاد با نفس قرار دادم؛ اما مردم آن را در سیری و راحتی می طلبند»؛ یعنی سید، هم باید گرسنگی را تحمل کند و هم باید با خواب مبارزه کند تا تاریخ را با نام خود مفتخر سازد. (ره یافتگان، ص 226)