محمد سربخشی

چكيده

اخلاق سكولار از مبانی هستی شناختی و انسان‌شناختی و نيز از برخی اصول و مبانی معرفت‌شناختی بهره می برد. اموری همچون شك‌گرايی، نسبيّت‌گرايی، عقل‌گرايی، علم‌باوری و كثرت‌گرايی معرفتی اموری هستند كه به عنوان مبانی معرفت‌شناختی اخلاق سكولار مطرح هستند. ابتلا انسان معاصر غربی به شكاكيّت و نسبيّت در معرفت از يك سو و گرايشات علم‌باورانه، عقل‌گرايانه، كثرت‌گرايی معرفتی و اخلاقی از سوی ديگر، موجب دور شدن وی از اخلاق دينی گرديد و زمينه را برای طرح اخلاق سكولار فراهم ساخته است. اينها جملگی ناشی از ضعف‌های مفرط مسيحيّت موجود و عملكرد سوء كليسا در برخورد با انديشه‌های علمی و فلسفی بوده است. اين مقاله به تشريح اين مبانی و نقد و بررسی آنها پرداخته و سعی در اثبات كارآمدی اخلاق دينی نموده است.