بروم به سید دشنام بگویم!


یکی از طلاب نقل می کند: که در صحن امام حسین (علیه السّلام) « تل زینبیه» نشسته بودم و مردی درکنار من ایستاده بود.مرحوم آیه الله سید ابوالحسن اصفهانی با اصحابش از حرم مقدس امام حسین (علیه السّلام) خارج شد و صحن مطهر را از درتل زینبیه ترک گفت:آن مرد گفت بروم سید را دشنام بگویم.سپس دنبال سید حرکت کرد تا آنکه هر دو از آنجا گذشتند. هنوز لحظاتی نگذشته بود که دیدم مرد دشنام دهنده با چشم گریان برگشت. علت را پرسیدم، پاسخ داد: من سید را تا در منزل دشنام دادم، اما همین که بـه در منزل رسیدم، سید فرمود: « همین جا توقف کن، من با تو کاری ندارم. » و داخل منزل شد. طولی نکشید ازمنزل خارج شد و فرمود: « بگیر این پولها را و هر موقع دست تنگ شـدی به ما مراجعه کن، زیرا ممـکن است چنانچه به غیر ما مراجعه کنی حاجت تو را برآورده نسازد.دیگر آنکه من آمادگی دارم کـه هرگونه دشنام و ناسزایی را بشنوم و لیکن استدعای من آن است که عـرض و ناموس مـرا مورد دشنام قرار ندهی.» این کلمات پیامبر گونۀ سـید چنان اثر عمیقی بر من گذاشت که نزدیک بود قالب تهی کنم. چشمانم از اشک پر شد و همان طوری که می بینی رعشه بر اندامم افتاد.

منبع: http://www.sire-olama.ir/?p=1942

موضوع سایت رویش: