تبیین استقلال اخلاقی انسان بر اساس متون دینی
متون مقدس اديان ابراهيمی از انسانها میخواهند كه اخلاقی زندگی كنند و به آنان دستورهايی اخلاقی كه عموماً با وعده پاداش و تهديد به مجازات همراه است، میدهند. گفته میشود؛ اولاً رسيدن به پاداش يا فرار از مجازات انگيزه سطح بالايی برای اخلاقی زيستن نيست و ثانياً اينكه خدايی حاكم به انسان دستور دهد كه چه كاری را انجام دهد و چه كار را ترك كند، اين با آزادی و «خودفرمانروايی» انسان ناسازگار است. سخن ما در اين نوشتار آن است كه اولاً خواست آرمانی اين متون آن است كه انسان به خدا عشق ورزد و از او اطاعت كند. وعده و وعيد، يك مسئله فرعی و اضطراری است و ثانياً اين عشق ورزيدن بايد از روی شناخت باشد. به خدايی بايد عشق ورزيد كه انسان او را دارای فضايل و كمالات میيابد. پس در واقع، اين خود انسان است كه حاكم است و خدايی را كه دارای فضايل است میيابد و عاشق و تسليم او میشود. اين نوع «خدافرمانروايی» با «خودفرمانروايی» سازگار است. البته اطاعت بیچون و چرا از عالمان دين يا پذيرش حسن و قبح الهی شرعی، چنان كه اشاعره گفتهاند، يا پذيرش ايمانگرايی، آنگونه كه كركگور گفته است، با خودفرمانروايی ناسازگار است.