تبیین معنای خلافت الهی از منظر جلال الدین دوانی و غیاث الدین منصور دشتکی
عنوان نشریه:
معرفت اخلاقی : بهار و تابستان 1392 , دوره 4 , شماره 1 (پیاپی 13) ; از صفحه 113 تا صفحه 124 .
نویسندگان:
جاهد محسن, كاوندی سحر
چکیده:
سعادت گرایی متفکران یونان ، با ترجمه آثار یونانی به جهان اسلام راه یافت. ارسطو در مباحث اخلاقی خود «ائودایمونیا» را محور مباحثش قرار داد. این واژه در ترجمه های مسلمانان به «سعادت» ترجمه شد و به لحاظ مفهومی تورات مهمی را سپری کرد. متفکران مسلمان بعدها این واژه را با مفهوم «خلافت الهی» پیوند دادند. از آنجایی که فهم درست و تعیین دقیق معنای «خلافت» در مباحث انسان شناسی و اخلاق اسلامی از اهمیت ویژه ای برخوردار است، همواره بین مفسران، فلاسفه و عرفا در فهم و تفسیر خلافت انسان در آیه «انی جاعل فی الارض خلیفه» اختلاف نظر بوده و بحث های فراوانی درگرفته است.
دوانی، استحقاق آدمی برای دریافت مقام خلافت را در توانایی انسان برای دریافت صفات متقابل دانسته و تحقق آن را منوط به کمال علمی و عملی کرده است. منصور دشتکی دیدگاه وی را نپذیرفته و به تفصیل اندیشه دوانی و استدلال های او را رد کرده است. وی بر این باور است که خلافت بدین معناست که آدمی ظل خداوند در میان ممکنات گردد. همان طور که آفریدگان مطیع و منقاد حق تعالی هستند، مطیع و منقاد انسان گردند.
این مقاله در بحث خلافت الهی، به نقد و بررسی آرا این دو متفکر پرداخته است.