در زمان حیات علّامه بهلول به حکم رضاشاه، قبرستان میدان آستانه شهر قم تخریب گردید. رضاشاه قصد داشت آن مکان را به باغ ملّى و تفریح گاهی تبدیل کند، ولى چون مى دانست علماى قم به او شکایت خواهند کرد، ابتدا به شهردار قم دستور داد؛ در محل قبرستان، مرکز فساد احداث کند. این کار با مخالفت علماء روبه رو شد و سه ماه بعد که رضاشاه به قم آمد، مخالفت خود را به او اعلام کردند. در طى این مدت شیخ بهلول ضمن مشورت با علماء و مقدّسین شهر قم به مقابله با این فعالیت ها پرداخت و در سخنرانی هاى آتشین به افشاگرى علیه رژیم پهلوی پرداخت. رئیس شهربانى شهر قم درصدد دستگیرى ایشان برآمد، امّا شیخ بهلول هربار موفّق به فرار از چنگ مأموران دولتى مى شد. این جنگ و گریز چند ماه ادامه داشت و دامنه فعالیت ها و مبارزات علّامه بهلول به روستاهاى اطراف شهر قم کشیده شد. سرانجام مأموران ساواک ایشان را در روستاى حاجى آباد دستگیر کرده و زمانى که قصد انتقال ایشان را به زندان داشتند، شیر زنى آزاده به یاری شیخ بهلول شتافت. فاطمه حاجى آبادى خود را به پشت بام رساند و با فریادهاى مداوم مردم را از دستگیرى شیخ بهلول باخبر ساخت. مأموران وحشت زده پا به فرار گذاشتند و علّامه بهلول به سبزوار بازگشت و همراه مادرش به قصد زیارت عتبات عالیات راهى عراق شد. تصمیم ایشان این بود که علاوه بر زیارت، به تکمیل تحصیلات بپردازد، امّا دیدار و گفت و گویى سرنوشت ساز برگ زرین دیگرى از کتاب مبارزات او را ورق زد.

ادامه دارد...

--------------------------------------------------------

خاطرات سیاسى بهلول، محمد تقى بهلول، انتشارات پیام عترت، ص 38