توسل به اهل بیت (علیهم السلام) در سیره علماء
در سیره عملی برخی بزرگان، توسل به اهل بیت (علیهمالسلام) نمایان است:
امام خمینی
عشق و علاقه و توسل حضرت امام خمینی (رحمةاللهعلیه) به اهل بیت (علیهمالسلام) زبانزد همه کسانی است که با ایشان ارتباط داشتهاند. از جمله برنامههای ایشان در مدت ۱۵ سالی که در نجف بودهاند، رفتن به زیارت امیرمؤمنان (علیهمالسلام) سه ساعت از غروب گذشته در هر شب و خواندن زیارت جامعه و توسل به ایشان بوده است. ایشان در تمام زیارات مخصوص امام حسین (علیهالسلام) در این مدت از نجف به کربلا میرفتند و در تهران هم که بودند، این زیارات از راه دور انجام میشد.
یکی از نزدیکان امام (رحمةاللهعلیه) میگوید: «علاقه امام به اهل بیت (علیهمالسلام) در حد وصفناشدنی است. امام عاشق آنهاست. عاشقی که تا صدای یا حسین بلند میشود بیاختیار اشک میریزد. ایشان که در شهادت فرزندشان حاج آقا مصطفی (رحمةاللهعلیه) یک قطره اشک نریختند».
علامه امینی
«از ویژگیهای علامه امینی (رحمةاللهعلیه) صاحب کتاب الغدیر، عشق و ولای کامل او بود نسبت به آل محمد (علیهمالسلام)، عشقی وصف ناشدنی که میتوان گفت «الغدیر» نیز در اثر همین عشق نوشته شد. در مجالس با صدای بلند بر مصائب آل محمد (صلياللهعليهوآلهوسلم) میگریست؛ به طوری که دیگران و به خصوص اهل منبر و نوحهخوانان تحت تأثیر گریه ایشان منقلب میشدند، گویا یکی از آل محمد در مجلس است و اگر گوینده مصیبت نام حضرت زهرا (سلاماللهعلیهم) را میبرد، آنگاه خون در رگهایش متراکم شده و چونان کسی که ظلم بر ناموس او رفته، فریاد میزد و همراه اشک بیامان، از چشمانش شعله آتش بیرون میزد».
ایشان بارها به محضر امیرمؤمنان متوسل شده بودند و حاجت گرفته بودند.
آیت الله بهاءالدینی نقل کردهاند مرحوم علامه موقعی به کتابی جهت نوشتن الغدیر نیاز پیدا کرده و به محضر امیرمؤمنان (علیهالسلام) متوسل میشوند، ولی مدتی میگذرد خبری نمیشود. در آن حین روزی در حرم بودهاند. یک عرب بیابانی میآید، رو به ضریح کرده و با جسارت میگوید: یا علی! اگر مردی کار مرا انجام بده؛ و هفته بعد موقعی که علامه در حرم بوده، در همان نقطه برمیگردد و میگوید: یا علی! مردی، کارم انجام شد. علامه ناراحت میشوند که چهطور حاجت ایشان روا نمیشود. شب در عالم رؤیا حضرت را زیارت کرده، به ایشان میگویند: آخر آنها بدوی هستند و طبق طفولیتشان با ایشان برخورد میکنیم، نباید آنها را معطل کرد؛ اما شما که با ما آشنایی دارید، معطل هم بشوید از ارادت شما کاسته نمیشود. صبح فردا، پیر زنی کتابی را در دستمالی بسته محضر علامه میآورد، علامه مشاهده میکند که همان کتابی است که از حضرت خواسته بودند.
آیت الله حائری یزدی
آیت الله العظمی حائری یزدی (رحمةاللهعلیه) مؤسس حوزه علمیه قم، دستور داده بودند همه روزه قبل از درس کسی قدری مصیبت حضرت سیدالشهدا (علیهالسلام) بخواند و سپس درس را شروع میکردند. این بزرگوار حتی زمانی که مرجع تقلید بودند، در جلوی دسته عزاداری در کوچه و خیابان حرکت کرده و بسان مردم عادی بر سر و سینه میزدند و میفرمودند: من هر چه دارم، از سیدالشهدا دارم.
آیه الله حائری قبل از سفر به ایران، در کربلا زندگی میکردند. خواب میبینند که به ایشان گفته میشود بیشتر از ده روز زنده نخواهند بود. ایشان خواب را فراموش میکنند. روز دهم که روز تعطیلی بوده، با دوستان به باغات کربلا میروند. ناگهان ایشان تب کرده و درد شدیدی بدن او را فرا میگیرد. بالاخره او را به منزل میآورند و در بستر میافتد. آنگاه خواب خود را به یاد میآورد؛ ولی دیگر در حالت احتضار قرار گرفتهاند. مشاهده میکند سقف شکافته شد و مأمورین ملک الموت برای قبض روح پایین آمدند. ایشان در آن حال توسل به آقا امام حسین (علیهالسلام) پیدا کرده و میگویند: آقا جان! من نوحهخوان شمایم، مردن حق است؛ ولی دست من خالی است و ذخیره آخرت تهیه نکردهام. اگر ممکن است تمدید بفرمایید. ناگهان مشاهده میکند شخصی از سقف پایین آمد و گفت: آقا تمدید فرمودند و با آن دو نفر برگشتند. ایشان بعد از رفتن آنها حالشان بهتر شده و از مرگ حتمی نجات مییایند؛ به طوری که دیگران فکر میکردند مرده است. بعد از این ماجرا به ایران سفر نمودند. ابتدا حوزه علمیه اراک و سپس قم را تشکیل داده و به آن رونق بخشیدند که موجب خیر و برکت زیادی برای تشیع شد.
علامه طباطبایی
آیه الله سید محمدحسین حسینی طهرانی، درباره عشق علامه طباطبایی (رحمةاللهعلیه) به اهل بیت (علیهمالسلام) اینگونه نوشتهاند: «... نکته اول دل بستگی ایشان به اهل بیت (علیهمالسلام) بود و در حقیقت ولای اهل بیت برای ایشان به منزله یک شمعِ شبافروز شبستانِ زندگی بود، نسبت به اهل بیت به خصوص امیرالمؤمنین (علیهالسلام) تا سر حد عشق دل بستگی داشت. هیچ به خاطر ندارم از اسم هر یک از ائمه بدون ادای احترام گذشته باشند. در مشهد که همه ساله مشرف میشدند و تابستان را در آن جا میماندند؛ وقتی وارد صحن حرم حضرت رضا (علیهالسلام) میشدند بارها که در خدمتشان بودم میدیدم که دستهای مرتعش را روی آستانه در میگذاشتند و با بدن لرزان از جان و دل آستانه در را میبوسیدند. گاهی از محضرشان التماس دعائی درخواست میشد میگفتند: بروید از حضرت بگیرید، ما اینجا کارهای نیستیم، همه چیز آن جاست».
ملا صدرا
ملاصدرا (رحمةاللهعلیه) هنگامی که در کهک اقامت داشت و به تحقیق و بررسی مسائل فلسفی میپرداخت، گهگاه از کهک به قم میآمد و برای حل مشکلات علمی از روح مقدس حضرت معصومه (سلاماللهعلیها) استمداد میجست، که خود نیز در قسمتهایی از کتب خود به آن اشاره دارد.
آیت الله بروجردی
آیت الله العظمی بروجردی (رحمةاللهعلیه) فرموده بودند: «دورانی که در بروجرد بودم، وقتی، چشمانم کمنور شده بود و بهشدت درد میکرد، تا اینکه روز عاشورا هنگامی که دستههای عزاداری در شهر به راه افتاده بود، مقداری گل از روی سرِ یکی از بچههای عزادار دسته، که به علامت عزا بر سر خود مالیده بود، برداشتم و به چشمان خود کشیدم و در نتیجه فوراً چشمانم نور خود را باز یافت و دردش تمام شد».
محدث قمی
مرحوم محدث قمی (رحمةاللهعلیه) مینویسد: «این حقیر نیز، هرگاه به سبب نوشتن زیاد، چشمم ضعف پیدا میکند، تبرک میجویم به تراب مراقد ائمه (علیهمالسلام) و مس کتابت احادیث و اخبار و بحمدالله چشمم در نهایت روشنی است».
آیت الله مرعشی
آیت الله العظمی مرعشی نجفی (رحمةاللهعلیه) که ارادت ویژهای به خاندان پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و همینطور زیارت حضرت معصومه (سلاماللهعلیهم) داشتند، موقعی برای تهیه جهزیه دخترشان، دست تنگ بودهاند. متوسل به حضرت معصومه (سلاماللهعلیهم) میشوند و چیزی نمیگذرد که حاجت ایشان برآورده شده و جهیزیه دخترشان فراهم میگردد.
آیت الله کشمیری
عارف کامل آیت الله قاضی (رحمةاللهعلیه) فرمودهاند: روزی در محضر آقا حاج سید مرتضی کشمیری برای زیارت مرقد حضرت ابا عبدالله الحسین (علیهالسلام) از نجف اشرف به کربلای معلا آمدیم و ابتدا در حجرهای که در مدرسه بازار بین الحرمین بود وارد شدیم. چون به در حجره رسیدیم، دیدم قفل است. مرحوم کشمیری نگاهی به من کرد و گفت: آقای قاضی میگویند هر کس نام مادر حضرت موسی (علیهالسلام) را به قفل بسته ببرد، باز میشود. مادر من فاطمه زهرا (سلاماللهعلیهم) از مادر حضرت موسی کمتر نیست و دست به قفل برده و گفتند: «یا فاطمه» و قفل باز شد و ما وارد حجره شدیم.
آیت الله بهاء الدینی
عشق و علاقه فراوان به رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) و شور و شوق بسیار به اهل بیت (علیهمالسلام) از اول کودکی در وجود آیت الله العظمی بهاءالدینی (رحمةاللهعلیه) بود؛ لذا از بچگی در حرم حضرت معصومه (سلاماللهعلیهم) خدمت میکردند و برای زوار آب میآوردند. ایشان جریان یکی از توسلات خویش به محضر حضرت رضا (علیهالسلام) را اینگونه میگویند: «در اولین سفری که به مشهد مشرف شدم، بیماری سختی داشتم، رو به سوی آن امام رئوف نموده، عرض کردم: یابن رسول الله! ما با آنچه تا حال در مورد شما شنیدیم، کاری نداریم تا خود مشاهده نکنیم، کاری درست نمیشود. میخواهم مشاهده کنم که شما مریض را شفا میدهید»، کلام ایشان تمام میشود. دقایقی بعد نسیم سلامتی از آستان لطف رضوی (علیهالسلام) به سوی ایشان میوزد و حال ایشان خوب میشود.
آیت الله گلپایگانی
آیت الله العظمی گلپایگانی (رحمةاللهعلیه) موقعی به بیماری سختی مبتلا میشوند که تشخیص پزشکان در ایران سرطان اثنا عشر یا لوزالمعده است و ایشان را برای عمل جراحی به انگلستان میبرند. در همان شب اول که ایشان در بیمارستان بستری میگردند، چنانچه روش ایشان در مشکلات سخت توسل به معصومین (علیهمالسلام) بوده، متوسل به محضر ولی عصر (عجلاللهفرجهالشریف) میشوند. صبح وقتی پزشک ایرانی همراه ایشان به سراغ معظم له میآید، میفرمایند: به پزشکان بگویید: فعلاً دست نگه دارند و معاینه مجدد بشود. وقتی علت را جویا میشوند، میفرماید: «آقا امام عصر (عجّلاللهفرجهالشریف) فرمودند که من شفا پیدا کردهام» و آزمایشات مجدد نشان میدهد اثری از سرطان در وجود ایشان نیست.
آیت الله انصاری همدانی
آیت الله میرزا شیخ محمدجواد انصاری همدانی (رحمةاللهعلیه) توصیه زیاد به توسل به ساحت مقدس معصومین (علیهمالسلام) در زیر آسمان داشتند و خود از این راه به مقاصد بزرگی رسیده بودند. ایشان در نامهها و دستورالعملهایی که به دوستان و طالبان معرفت داشتند، توسل به ساحت مقدس اباعبدالله الحسین (علیهالسلام) را برای رسیدن به مقامات روحانی توصیه مینمودند.
و اولیای خدا اینگونه خاضعانه، به محضر معصومین (علیهمالسلام) متوسل میشدند و برکات و توفیقات بسیاری را از این طریق کسب مینمودند. عشق و ارادت آنها به این انوار پاک موجب عنایت آن بزرگواران به ایشان بوده و آنها را در طی مدارج معنوی و علمی رهمنون شده است.
منابع
مختاری، رضا، سیمای فرزانگان، ص۱۸۰، دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۴، چاپ هشتم. |
||
مختاری، رضا، سیمای فرزانگان، ص۱۸۱، دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۴، چاپ هشتم. |
||
مختاری، رضا، سیمای فرزانگان، ص۱۸۳، دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۴، چاپ هشتم. |
||
حیدری کاشانی، حسین، سیری در آفاق (زندگینامه آیتالله بهاءالدینی)، ص۲۴۵، انتشارات تهذیب، چاپ اول، ۱۳۸۱. |
||
مختاری، رضا، سیمای فرزانگان، ص۱۹۲، دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۴، چاپ هشتم. |
||
صمدی، سید محمدحسین، تجلی عشق و عرفان، ص۹۱، انتشارات نجباء، اول، ۱۳۸۱. |
||
حسینی طهرانی، سید محمدحسین، مهر تابان، ص۵۶، چاپ اول، انتشارات باقرالعلوم، (بیتا. |
||
مختاری، رضا، سیمای فرزانگان، ص۱۹۷، دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۴، چاپ هشتم. |
||
ملاصدرای شیرازی، صدرالمتألهین، «اسفار» الحکمة المتعالیة فی الاسفار الاربعة العقلیة، ج۳، ص۳۱۲ ـ ۳۱۳، ۹ جلد، چاپ سوم، بیروت، داراحیاء التراث العربی، ص۱۹۸۱ م. |
||
مختاری، رضا، سیمای فرزانگان، ص۱۸۶، دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۴، چاپ هشتم. |
||
مختاری، رضا، سیمای فرزانگان، ص۱۸۵، دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۴، چاپ هشتم. |
||
صمدی، سید محمدحسین، تجلی عشق و عرفان، ص۷۸، انتشارات نجباء، اول، ۱۳۸۱. |
||
حسینی طهرانی، سید محمدحسین، مهر تابان، ص۲۲۱، چاپ اول، انتشارات باقرالعلوم، (بیتا). |
||
بهاءالدینی، حاج آقای رضا، آیت بصیرت، ص۸۶، سید حسن شفیعی، چاپ قدس قم، اول، ۱۳۷۹.
|