جواب يوسف وار
خبر شورای پزشکی
آقايى از اقوام يا آشنايان استاد، همسرش را در تهران براى وضع حمل به بيمارستان برد. شوراى پزشكى نظر داد كه چون بچه مرده است، بايد كورتاژ كنند و اگر نكنند، ممكن است مادر هم از بين برود. آن شخص خدمت استاد مى رسد و اين مشكل را عرض مى كند. استاد مى فرمايد: «بچه سالم است و پسر مى باشد طبيعى هم زايمان مى كند.»
آن شخص خوشحال مى شود و به بيمارستان مى رود و سه مطلب استاد را به دكتر مربوطه مى گويد و در ضمن اجازه كورتاژ نمى دهد. دكتر مى گويد:
شوراى پزشكى تشكيل شده! تو مى خواهى زنت را از بين ببرى؟! بايد عمل شود. او اجازه نمى دهد و بعد از مدتى همسرش طبيعى و بدون نياز به عمل جراحى زايمان مى كند و پسرش سالم به دنيا مى آيد. پزشكان تعجب مى كنند و از او درباره استاد مى پرسند. او نيز از سعه وجودی استاد تعريف مى كند. آنها اصرار مى كنند كه ما را پيش ايشان ببر. آن شخص هم خدمت استاد مى رسد و تقاضاى ملاقات پزشكان را عرضه مى دارد. ايشان مى فرمايد: «من حال ملاقات ندارم».
جواب يوسف وار
مرحوم حجة الاسلام سيد هاشم رضوى هندى (م 1371 ه .ش) شاگرد عارف باللّه سيد على آقا قاضى (قدس سره) با حضرت استاد ملاقاتى داشت. استاد از زواياى خاص پنهان و دقيق مسائل آقاى رضوى مطالبى فرمود: كه آقاى رضوى متحيّر شد و گفت: اين علم را از كجا مى دانيد؟
استاد فرمود: «ممّا عَلَّمَنى رَبّى. اين از آن چيزهايى است كه پروردگارم به من آموخته است».
اين جواب حضرت يوسف در تعبير خواب دو زندانى جوان بود كه تازه وارد زندان شده بودند. يكى از آنها ديد انگور را براى شراب شدن مى فشارد و ديگرى ديد كه روى سرش نان مى برد و پرندگان از آن مى خورند. چون يوسف تعبير كرد، فرمود: ممّا عَلَّمَنى ربّى. يعنى پروردگارم اين علم را به من آموخته است.
دزد
آقاى شركت نقل كرد كه دزد اثاثي هاى از من برد. خيلى ناراحت بودم. رفتم منزل جعفر آقا مجتهدى گفتم: «دزد اثاثي هاى از من برده است». ايشان فرمود: «دزدى شده پيدا مى شود». خداحافظى كردم و رفتم. سر كوچه به آية اللّه كشميرى برخوردم كه قصد داشت به منزل جعفر آقا برود. قضيه دزدى اثاثي هام را نقل كردم. ايشان فرمود: دزدى شده پيدا نمى شود. تا الآن كه سالها از بيان ايشان گذشته، دزدى شده پيدا نشد و فرمايش ايشان به صواب بوده است.