زن رضاشاه و امر به معروف آیتالله محمد تقی بافقی (2)
زن رضاشاه بالای ایوان آیینه بیحجاب نشسته تکلیف چیست؟
بعد از فریاد و اخطار سید ناظم واعظ، صدای صلواتهای پیاپی مردم به عنوان تصدیق بلند شد، عدّهای، نزد حاج شیخ محمد تقی بافقی شتافتند، او در مسجد بالاسر در حالی که جمعیّت در اطراف او موج میزد، مشغول خواندن دعای ندبه بود، کاری که هر جمعه در همان مکان انجام میداد و آن روز نیز -چنان چه که گفتیم، جمعه 27 رمضان بود ـ حاج شیخ با خضوع و تضرّع کامل در حالی که قطرات اشک از انتهای محاسن بلندش فرو میچکید، دعا را میخواند.
آن عدّه با دیدن حال خشوع حاج شیخ، چند لحظه ایستادند و بالاخره یک نفر جلوتر رفت و گفت: جناب آقای حاج شیخ! زن رضاشاه و با چند زن در ایوان آیینه حرم نشسته و حجاب ندارند، ما از حضرت معصومه (علیهاالسلام) خجالت میکشیم! چه امر میفرماید؟ تکلیف ما چیست؟
رفع حجاب مخصوصاً در حرم دختر پیغمبر(صلی الله علیه و آله) حرام است.
حاج شیخ با شنیدن این کلام، دعای ندبه را قطع کرد و گفت: الله اکبر! الله اکبر، بدوید، بگویید، سید ناظم، فوری این جا بیاید، چند نفر به طرف مسجد مجاور حرم دویدند و دیگران در کنار شیخ بافقی ایستادند که سید ناظم شاگرد برجسته حاج شیخ نفس زنان سر رسید و سلامی شتابزده کرد و گفت: چه امر میفرمایید؟،حاج شیخ فرمود: به ایوان بروید و از آن جا با صدای بلند از طرف من بگویید: رفع حجاب حرام است، خاصّه در حرم دختر پیغمبر(صلی الله علیه و آله)، سید ناظم در اجرای فرمان و پیام حاج شیخ به طرف ایوان آیینه دوید و با دست، انبوه مردم خشمگین را ساکت کرد و بعد با صدای خیلی بلند خطاب به زن رضاشاه و زنان همراه او گفت: آهای خانم ها! حضرت آیتالله حاج شیخ محمدتقی بافقی که هم اکنون در مسجد بالا سر حرم تشریف دارند، مرا فرستادند تا به شما بگویم، رفع حجاب در اسلام حرام است و به خصوص در حرم مطهر حضرت معصومه (علیهاالسلام)،همسر رضاشاه به همراهانش گفت: «اصلاً اعتنایی نکنید» و زیر لب ناسزا میگفت و بدون حجاب با بادبزن چتر زیبای کوچکی، خودش را باد میزد.
سیّد ناظم چند بار دیگر پیام را تکرار کرد و چون هیچ اثری ندید، نزد شیخ بافقی بازگشت و گفت: من پیام شما را رساندم، امّا آنها اعتنایی نکردند، حاج شیخ با شگفتی فریاد زد: لا اله الا الله! چقدر وقاحت، چقدر بیشرمی! و خود، به سوی ایوان آیینه راه افتاد.
شیخ بافقی در حالی که جمعیّت خشمگین با مشتهای گره کرده در کنار او بودند و همهمه اعتراض سخت بلند بود، خود را به ایوان آیینه رسانید، وقتی حاج شیخ شروع به صحبت کرد، مردم هم به احترام او و هم برای این که صدای حاج شیخ به زنهایی که در غرفه بالای ایوان آیینه نشسته بودند، برسد، کاملاً سکوت کردند.
شیخ بافقی با تمام قدرت و سطوت یک رهبر مسلمان خروش برداشت و فریاد کشید: آهای خانمها! حجاب ضروری است، رفع حجاب در اسلام حرام است، مخصوصاً در حرم دختر پیغمبر (صلی الله علیه و آله)، اگر مسلمانید، حجاب را رعایت کنید و اگر هم مسلمان نیستید به احترام حضرت معصومه (علیهاالسلام) این کار را بکنید!
مردم با فریادهای کوبنده صلوات و تایید، همهمهای عظیم به راه انداختند و عدّهای به طرف غرفهها مشتها را گره کردند و ناسزا گفتند و آماده شدند که بالا بروند و آنها را خود از آن جا بیرون کنند، زن رضاشاه وقتی خشم مردم و مشتهای گره کرده آنان و موج حرکت جمعیّت به طرف غرفه را دید و اوضاع را کاملاً خطرناک یافت، بنابراین، در حالی که سخت به خود میپیچید، برخاست و همراه ندیمههایش از غرفه بیرون رفت و در اطاق پشت غرفه از انظار ناپدید شد، مردم با شادمانی و پیروزی صلوات فرستادند.
این نقل ادامه دارد...