سر در گمی

آیت الله سید محمد حسن نجفی قوچانی می گفت: چند ماهی بود که برای تحصیل به نجف رفته بودم ولی حجره پیدا نکردم و ناچار در محل نامناسبی به سر می بردم تا این که طلبه ای اصفهانی که عمویش نیز در نجف بود برای تحصیل به نجف آمد و از من اجازه خواست تا زمانی که عمویش برای او حجره پیدا کند، آنجا بماند. پس از یک هفته با خوشحالی آمد و گفت: عمویم برایم حجره پیدا کرده به زودی به آنجا خواهم رفت.کمی متأثر شدم از این که 6، 7 ماه است در یک زباله دانی با سختی به سر می برم و حجره مناسبی پیدا نکرده ام.

هنگام مغرب به حرم رفتم و صورتم را به قبر مطهر علی بن ابیطالب (علیه السلام) کردم و با تندی گفتم: «تو به قدر یک عمو کار از دستت بار نمی آید که حجره ای برای من پیدا کنی؟!» وارد صحن مطهر شدم یکی از طلاب خراسانی طرفم آمد و گفت: در مدرسه وقفی حجره ای در شرف خالی شدن است از آخوند اجازه بگیر که تو در آن ساکن شوی و در فاصله کمی سه نفر از فضلاء  همین مطلب را به من گفتند. بدین ترتیب من حجره دار شدم  ولی آن طلبه اصفهانی نه فقط عمویش برای او حجره پیدا نکرد بلکه از نجف به اصفهان رفت. بالاخره معلوم شد که علی (علیه السلام) خیلی بیشتر از عموها کار از دستش بر می آید.

منبع: ماهنامه خیمه- ویژه نامه اخلاق

موضوع سایت رویش: