سيراب شدن علامه امينی

از قول فرزند علامه امینی (قدس سره) نقل می کند:
وقتی پدرم را دفن کردیم  ، یکی از بزرگان  آمد و به من تسلیت گفت و فرمود:
 من در این فکر بودم ببینم مولا امیرالمؤمنین (علیه السلام) چه مرحمتی در مقابل زحمات و خدمات مرحوم امینی می نمایند.
در عالم خواب دیدم:
حوضی است  و آقا امیرالمؤمنین (علیه السلام) بر لب آن ایستاده اند. افراد می آیند و مولا از آن حوض ،  به آنها آب می دهند. گفتند: این حوض کوثر است.
 در این حال آقای امینی به نزدیک حوض رسید حضرت ظرف را گذاشتند، آستینها را بالا زده و دستان مبارکشان را پر از آب کردند و به علامه آب خورانیدند و خطاب به او
فرمودند:
بیض الله وجهک کما بیضت وجهی ( پروردگار رو سفید کند تو را کما اینکه مرا رو سفید کرد)
 
علامه نسبت به حضرات معصومین علیه السلام بسیار ادب داشت. وقتی وارد حرم مطهر حضرت امیر (علیه السلام) می شد از پایین به بالای سر نمی رفت. روبروی حضرت می ایستاد و گریه شدیدی می نمود.
خود ایشان به من فرمودند:
« از آن وقتی که در نجف هستم از سمت بالای سر حرم نرفته ام.»
 از پایین وارده شده و از همان سمت خارج می شدند.

«إِنَّمَا یخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءُ ؛ از بندگان خدا تنها دانایانند كه از او مى‏ ترسند».(فاطر/28)

 

http://serajnet.org/userfiles/www.salehin.com/fa/salehin/hekayat/akhlaghi_1/index.htm

 

موضوع سایت رویش: