نماز
آیة الله نجابت به نقل از علامه قاضی طباطبایی می گفت: " فقر و بی پولی و اولاد زیاد همواره به من فشار می آورد اما هنگامی که سرنماز می ایستم خداوند تبارک و تعالی لذت عبودیت را به قسمی به بنده می فهماند که قریب به یک ساعت نمازم طول می کشد و پس از نماز فکر می کنم این لذت عبودیّت در نشئه بعدی به نحوی که عبودیت و ربوبیت حفظ شود آیا نصیبمان می شود یا نه؟
و راستی که چه زیباست این نجوای سید الساجدین، زین العابدین (علیه السلام) و چه درست می آید در مورد این بزرگان:"الهی بک هامت القلوب الوالهه وعلی معرفتک جمعت العقول المتباینه فلاتطمئن القلوب الا بذکرک و لاتسکن النفوس الا عند رؤیاک"
خدایا چه دل های سرگشته و قلب های بی تاب که شیفته و دیوانه تو شد و چه عقل ها که معرفت تو را گرد هم آورد و راه به جایی نبرد، مگر این دل ها جز به یاد تو آرام می شوند و مگر این جا ن های بی قرار جز لحظه دیدار تو ارام و قرار می گیرند؟! آیت الله قاضی می گوید:"گاهی طلبکار به در منزل می آید و در خانه چیزی نیست تا بدهم. از هر طرفی در فشارم، ولی در نماز به برکت خود خدا مثل این که نه زن دارم و نه بچه و نه قرضی؛ مشغول نماز که می شوم آهنگ افلاک را می شنوم. از خدا خواسته ام که این سماع را از من برندارد.
از آیت الله نجابت نقل شده است که: " این تازه احوالات ایشان در اواسط راه و بدایات بوده، والا در نهایات که بسیار برتر بود" و او نه تنها از دنیا و مردم آن منقطع است که از آخرت هم چشم پوشیده و به شاگردان خود نیز می گوید:"در حال حاضر نماز یا ذکر و عبادت در برابر زیبای مطلق و جمال جمیل الهی هر چه دیدید و شنیدید، شما را مشغول نکند و مبادا به بهانه بهشت از بهشت آفرین غافل شوید"
و شاگردی چون علامه در این سیره توحیدی پرورش می یابد که می گوید:"روزی من در مسجد کوفه نشسته بودم و مشغول ذکر بودم . در آن بین یک حوریه بهشتی از طرف راست من آمد و یک جام شراب بهشتی در دست داشت و برای من آورده بود و خود را به من ارائه می نمود. همین که خواستم به او توجه کنم، ناگهان یاد حرف استاد افتادم و لذا چشم پوشیده و توجهی نکردم . آن حوریه برخاست و از طرف چپ من آمد و آن جام را تعارف کرد. من نیز توجهی ننمودم و روی خود را بر گرداندم و آن حوریه رنجیده شد و رفت"
از مرحوم سید هاشم رضوی نیز نقل شده است: "ایشان فرزندی داشتند که خیلی مورد علاقه شان بود و با حادثه برق گرفتگی از دنیا رفت. در آن روزهای غم انگیز به خدمتشان شرف یاب شدم تا عرض تسلیتی کرده باشم. اولا فرمودند:" آن بچه تا الان نزد من بود شما که آمدید او رفتو سپس در خلال عرض تسلیت فرمودند: تمام هم و غم دنیا در نزد ما تا اول الله اکبر نماز است"
می فرمود:"دو سه روز است در این فکرم که اگر در بهشت نگذارند ما نماز بخوانیم چه بکینم؟!"
به او می گویند: تو و اینهمه اهل و عیال و خرج زیاد و بی پولی؟ می گوید:"این حال را دوست دارم. در مقابل آن غنای مطلق باید فقیرترین باشم، وقتی پول ندارم احساس نیاز بیشتری به خدا می کنم و التفاتم به خدا بیشتر می شود و در آن حال با خود می اندیشم آیا این لذایذی که از نماز نصیبم می شود، در برزخ هم نصیبم می شود"
شبی تمام در سجده "حسن حسن" می گوید و وقتی از او می پرسند که چرا چنین می گویید، پاسخ می دهد: "خداوندا به من فرزندی داه است که دیدم خیلی تسلیم است من هم گفتم در سجده حسن حسن بگویم تا خدا به من هم مثل او سلم بدهد" تنها چیزی که می تواند از اسرار نماز برای دیگران بگوید این است:" اگر نماز را تحفظ کردید همه چیزتان می ماند"