چند خاطره کوتاه از علامه بهلول
- روزی از شیخ بهلول سؤال شد؛ چه وقت مى شود خدمت آقا امام زمان(عج) مشرّف شد، ایشان پاسخ داد:
«با تقوا باشید، وقتى که بین شما و حضرت سنخیّت باشد، دیدن امام زمان مهم نیست، مهم این است که ایشان ما را ببینند. افراد زیادی حضرت امیرالمومنین على(علیه السلام)را دیدند، امّا دشمن ایشان شدند.»
- علامه بهلول سى و یک سال در زندان افغانستان اسیر بودند، بعد از مدتی دلگرفتگی سراغ ایشان آمد و به خدا گلایه کرد که چرا باید این مدت طولانى در زندان باشد. همان شب در عالم خواب مادرش را دید که به او گفت:
پسرم حضرت زهرا(علیها السلام) ضامن شده آزاد شوى.
وقتى از خواب بیدار شد، شروع به گفتن شعرى راجع به حضرت زهراء (علیهاالسلام) نمود. سه روز بعد دوران اسارت و تبعید سى و یک ساله ایشان به پایان رسید.
- آقاى سید عباس موسوى مطلق نویسنده کتاب «اعجوبه عصر بهلول قرن چهاردهم» نقل مى کند:
«حضرت آقاى بهلول همیشه حمایت و ارادت خود نسبت به مقام معظم رهبرى را بیان مى فرمود و بعد از انقلاب هم، چه در زمان ریاست جمهورى و چه الان که زمان زعامت و رهبرى ایشان است با ایشان مکرراً دیدار و ملاقات کردند و همیشه مى فرمود: وظیفى ماست که به رهبرى شیعیان سر بزنیم و او را حمایت کنیم.
در روز شنبه مورخ ۵/۴/۷۸ برابر با ۱۲ ربیع الاول ۱۴۲۰ اینجانب به همراه علامه بهلول به دفتر رهبر معظّم آیت الله خامنه ای رفتیم و پس از هماهنگى هاى لازم به نمازخانه رفتیم. نماز به امامت مقام معظم رهبرى اقامه شد و بعد از نماز آقا روى سجاد یکى یکى با حضار سلام و احوال پرسى مى کرد که یک وقت متوجه حضور علامه شدند، بلافاصله فرمودند: به به ! شیخ بهلول! سلام ٌعلیکم، احوال شما؟ شیخ بهلول هم پاسخ ایشان را دادند و مقام معظم رهبرى پیشانى ایشان را بوسید و به سینه چسباند و بعد فرمودند: قبلا بیشتر به ما سر مى زدید. آقاى بهلول فرمود: آقا شما متعلق به همه ى نفوس ایران هستید من اگر وقت شما را بگیرم وقت همه ى ایرانى ها را گرفته ام… بعد از تعارفات معمول آقا فرمودند: «ایشان حقّ بزرگى به گردن انقلاب دارند.»
اعجوبه عصر، بهلول قرن چهاردهم، ص 122