مفاهيم اخلاقی و منشأ پيدايش آنها با رويكرد غايتگرايانه اخلاق از ديدگاه آيتالله مصباح
احسان تركاشوند
چكيده
استاد مصباح يزدی مفاهيم اخلاقی را به دو قسم لزومی، مانند بايد و نبايد، و ارزشی، مانند حسن و قبح، تقسيم میكند. ايشان مفاد بايد و نبايد را همان ضرورت بالقياس بين فعل فاعل و نتيجه آن میداند و از آنجا كه نتيجه محبوب بالذات و مطلوب بالذات فاعل میباشد با فاعل نيز ارتباط برقرار میكند. همچنين ايشان حسن و قبح را جزء معقولات ثانيه فلسفی میداند كه عروضشان ذهنی و اتصافشان خارجی است و ايشان اگر چه حسن و قبح را عبارت از ملائمت و منافرت فعل با طبع انسان میداند، ولی توجه با اين نكته ضروری است كه هرچند يك طرف اين ملائمت و منافرت، انسان است، ولی از آن جهت كه سليقه و ذوق خاصی دارد، مورد نظر نيست (چنانكه علّامه طباطبائی و شهيد مطهری بدان قائلاند) بلكه از آن جهت مورد نظر است كه كمالی برای انسان در خارج محقق میشود. در واقع «بايد و نبايد» و «حسن و قبح» را از مصاديق مفهوم عليّت میداند كه از رابطه عليّت و معلوليّت بين فعل اختياری انسان و كمال مطلوب انتزاع میشوند. طبيعتاً ارتباط بين «بايد و نبايد» و «هست و نيست» تبيين بسيار واضحی به خود گرفته، چنانكه برای تبيين اخلاق مطلق نيز جايگاه خود را باز خواهد يافت.