بررسی و نقد ماهيّت سلبی سعادت در اخلاق وظيفه‌گرای كانت

سال نهم، شماره اول، پياپی 23، بهار و تابستان 1397

فرزانه مدبری / كارشناس ارشد فلسفه دانشگاه علامه طباطبائی      f_modaberi33@yahoo.com
مهدی اخوان / استاديار فلسفه دانشگاه علامه طباطبائی
 
چکيده
از مهم‌ترين مفاهيم در فلسفه اخلاق، سعادت به‌عنوان زيربنای ذهنی تمام اعمال آدمی است. با اين ‌حال، بنا به اخلاق کانتی، سعادت نمیتواند مبنا يا انگيزه‌ای برای اخلاق کلی و مطلق باشد. هدف در اين نوشتار، بررسی چرايی طرد سعادت از اخلاق کانتی است. مقاله با تعريف سعادت آغاز میشود و در ادامه، انتقادات و اصول اخلاق کانتی که در تضاد با سعادت‌خواهی هستند، بررسی میشوند؛ و در نهايت، با انتقاداتی پايان میيابد. هدف اخلاق، تنظيم قوانينی مطلق و نامشروط است که اصل تجربی سعادت نمیتواند چنين قانونی را فراهم کند. اخلاق صوری کانت با تکيه ‌بر عينيت قوانين عقل آدمی، هرگونه توجه به ماده و غايت تجربی را زيان‌بار میداند؛ امّا سعادت امری ذهنی و فردی است که احکام آن، نه میتوانند کلّی باشند و نه ضرورتاً سعادت را به‌عنوان نتيجه در پی داشته باشند؛ چراکه سعادت تا حد زيادی به دست طبيعت فراهم میشود. مهم‌ترين انتقاد به چنين اخلاقی، در نظر نگرفتن جايگاهی برای سعادت‌انديشی در ترغيب به عمل اخلاقی است. عمل اخلاقی، يا به پشتوانه‌ای همچون خداوند برای اوامر و نواهی خود نياز دارد يا به لحاظ سعادت شخصی، که اخلاق کانت فاقد آنهاست.
 

برای دسترسی به متن کامل این مقاله به لینک زیر مراجعه فرمایید:

http://marefateakhlagi.nashriyat.ir/node/233

موضوع سایت رویش: