فردی مست و آیت الله مرعشی

زمان های قدیم بین حرم و محله‌ایی به نام جوی شور در قم، چند باغ قرار داشت. شبی برای امر خیر عقد از ابوی من دعوت می کنند که به محله جوی شور بروند. شب پیاده به محله می روند اما در راه بازگشت به منزل مستی عربده کشان راه را بر ابوی بنده می بندد.

آن مست از ابوی من می خواهد برای او روضه بخواند. پدر ابتدا قبول نمی‌کند و می‌گوید این ‌جا شرایط مناسب نیست اما آن مرد مست می‌گوید اگر روضه نخوانی تو را با چاقو خواهم زد. بعد خم می‌شود تا پدر بر روی پشت او بنشیند. ابوی نیز بر روی کمر او می‌نشیند و شروع می‌کند به خواندن روضه. همین که شروع می‌کند به روضه خواندن آن مرد مست چنان گریه می‌کند که شانه هایش می‌لرزیده به پاس این روضه فرد مست پدر را درب منزل همراهی کرد تا کسی مزاحم نشود البته قصد شناسایی منزل را هم داشته است.

بعد گذشت مدتی ابوی در محراب نشسته بوده و منتظر نماز ظهر بوده است که فردی به پای ایشان می‌افتد و شروع می‌کند به بوسیدن دست ایشان. این کار موجب عصبانیت ابوی من می‌شود چرا که هیچ گاه اجازه نمی دادند کسی دستشان را ببوسد و یا به پای ایشان بیفتد؛ فرد به گریه می‌افتد و بیان می‌دارد که در حرم حضرت معصومه (س) توبه کرده است و ابوی نیز به او می‌گوید توبه حقیقی پذیرفته می شود، اگر حق الله باشد قبول می شود و اگر حق الناس به گردن داشته باشید باید جبران شود.

این فرد از کسانی بود که بعدها صف اول نماز جماعت ابوی  نماز به جا می آورد و در روز تشیع او نیز جمعیت بسیاری حضور داشتند.

 

منبع: http://www.nasimonline.ir

موضوع سایت رویش: