اخلاق فردی و اجتماعی

سوال:

جایگاه اخلاق فردی و اخلاق اجتماعی چیست؟

پاسخ:

اخلاق و خُلق به معنای مجموعه‌ای از سرشت و صفات باطنی است.[1] چنان‌که خلقت و خَلق به معنای شکل و اندام ظاهر می باشد.
پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) نیز برای هر دو جنبه دعا می کردند:
«اللهم حَسِّن خَلقی و خُلقی»[2]؛ «خدایا صورت و سیرتم را نیکو بگردان».
یا خطاب به شخصی فرمودند:
«انک امرء قد احسن الله خَلقک فاحسن خُلقک»[3]؛ «همان گونه که خدا صورتی زیبا به تو عطا نموده تلاش کن اخلاقت را نیز زیبا نمایی».
نتیجه آن که خُلق در بالاترین مرحله آن، هر نوع صفت مثبت یا منفی پایدار در انسان است که موجب صدور افعال به آسانی و بدون درنگ می‌گردد.[4]
اهمیت و جایگاه اخلاق
اخلاق از ارکان اساسی و بنیادین آموزه های دینی به حساب می آید، این حقیقت در مجموعه آموزه های دینی به خوبی قابل برداشت است.
در قرآن مباحث اخلاقی به صورت مستقیم و یا در کنار مسائل مهم مورد توجه قرار گرفته است. خداوند شش صفت را علامت نیکوکاری می داند که عبارتند از:
ایمان به مبدأ، معاد و رسولان، انفاق به خویشان و نیازمندان، اقامه نماز، پرداخت زکات، وفای به عهد، صبر بر مصائب و سختی ها.
که تنها با دقت در سوره بقره، آیه 177، اهم مسئولیت های انسانی در مقابل خود، خدا و دیگران به چشم می خورد.
رفتار و گفتار رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم)  نیز مؤید اهمیت و جایگاه بالا و والای ارزش های اخلاقی است. قبل از بعثت، پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) به خاطر صداقت، امانت، شرکت در پیمان جوانمردی و توجه به دیگر اصول اخلاقی مورد احترام و تمجید مردم بود.
همچنین پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند:
«اِنّی بعثت لاتمم مکارم الاخلاق»[5]؛ «همانا من برای تکمیل کمالات اخلاقی مبعوث شدم».
همچنین پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) در پاسخ این سؤال که دین چیست؟ فرمودند:
«الخلق الحسن»[6]
این گونه عبارت ها بیانگر جایگاه و اهمیت ارزش های اخلاقی است.
پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) به هم‌نوعان چه مسلمان و غیرمسلمان اگر دارای اخلاق نیکو بودند، ارزش و احترام فراوانی قایل بودند ازاین رو پس از این که دختر حاتم طائی به دست مسلمانان به اسارت در آمد، هنگامی‌که به محضر رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) رسید و فضائل اخلاقی پدرش را برای پیامبر بازگو کرد. پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) پس از تحسین اوصاف اخلاقی حاتم طائی فرمودند: «او را به پاس فضائل اخلاقی پدرش آزاد کنید».
و نیز اخلاق نیکوی پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) قبل و بعد از بعثت موجب شد که ایشان به عنوان پیامبر رحمت مشهور شود و بعد از فتح مکه، علیرغم برخی انتقادها و مخالفت ها، فرمان عفو عمومی صادر نمودند.
امام علی(علیه السلام) نیز در وصیت‌نامه خود خطاب به امام حسن(علیه السلام) می‌فرمایند:
«پسرم! خویشتن را معیار و مقیاس قضاوت بین خود و دیگران قرار بده؛ پس آنچه را برای خود دوست می‌داری برای دیگران دوست بدار و آنچه را که برای خود نمی‌پسندی برای دیگران نیز مپسند. ستم مکن؛ همان‌گونه که دوست نداری به تو ستم شود. نیکی کن؛ همان‌طور که دوست داری نسبت به تو نیکی کنند. برای خویشتن چیزی را زشت بدان که همان را برای دیگری قبیح می‌شماری؛ به همان چیز برای مردم راضی باش که برای خود می‌پسندی»[7]
امام حسین(علیه السلام) نیز حتی در رویارویی حادثه کربلا، آشکارا به ارزش های اخلاقی پای‌بند بود و در عصر عاشورا به دشمنان خویش می فرمایند:
«إن لَم یَکُن لَکُم دین وَ کُنتُم لاتَخافونَ المَعاد فَکونوا أَحرارا فی دُنیاکُم»؛ «اگر اعتقاد به دین، خدا و قیامت ندارید، لااقل اخلاق انسانی و فتوت و جوانمردی داشته باشید».
در این باره دیدگاه پروفسور محمد لگنهاوسن (دانشمند مسلمان شده آمریکایی) نیز جالب توجه است: «به نظر بنده ما هر وقت می‌خواهیم مهدویت را برای غرب مطرح کنیم خیلی باید روی بُعد اخلاقی مهدویت اصرار داشته باشیم و به آنها نشان بدهیم که ما برای برداشتن موانع ظهور باید اخلاق خودمان را اصلاح کنیم و به عنوان پیروان ائمه(علیهم السلام) با تقوا شویم. فکر می‌کنم اگر ما بتوانیم این موضوع را به خوبی تبیین کنیم اثر زیادی داشته باشد»[8]

پی نوشت:
[1]. راغب اصفهانی، مفردات الفاظ قرآن ج1، ص 704 ؛ ابن منظور، لسان العرب، ج4، ص 194 ؛ طریحی مجمع‌البحرین، ج1، ص 693.
[2]. فتال نیشابوری، روضة الواعظین ج2، ص 378 ؛ طبرسی، مشکات الانوار، ص 223.
[3]. مجلسی، بحارالانوار، ج 68، ص304 ؛ ورام، مجموعه ورام، ج 1، ص 90.
[4]. ر.ک: مسکویه، تهذیب الاخلاق و تطهیر الاعراق ص 51 ؛ نراقی، جامع السعادات، ج 1، ص55.
[5]. شیخ عباس قمی، سفینة البحار، ج1، ص11 ؛ فیض کاشانی، المحجة البیضا، ج4، ص2.
[6]. ملا صدرا، تفسیر القرآن الکریم، ج6، ص 285.
[7]. نهج البلاغه، خطبه 31.
[8]. پایگاه اطلاع رسانی حوزه

http://akhlagh.porsemani.ir