به سلطنت رسیدن رضاشاه

در بررسی دوران حکومت رضاشاه که سرآغاز و سرانجام آن با دو مرحله از حضور و دخالت قدرتهای خارجی خصوصاً استعمار انگلستان در امور ایران همراه بود سیر تحولات آن در شکل گیری تاریخ این دوران از اهمیت فراوانی برخوردار است. ماهیت وابسته رژیم پهلوی و حکومت رضاشاه که در طی کودتای 1299ش/1921م به عنوان اولین گام در تشکیل سلسله پهلوی و انجام سیاست تمرکز گرایی استعمار انگلیس (پس از لغو قرداد 1919م) در برابرتحولات پس از جنگ جهانی اول 1914-1918م و انقلاب روسیه1917م، از همان ابتدا با بطن جامعه ایرانی به ویژه روحانیون و برخی روشنفکران در تضاد و تناقض بود. رضاخان پیش از رسیدن به قدرت، خود را مسلمانی متعصب معرفی کرده بود زیرا می دانست که مذهب در جامعه ایرانی ریشه عمیقی دارد و اگر بر خلاف آن گام بردارد هرگز در رسیدن به اهداف خود ( که تشکیل حکومت پهلوی بود) موفق نخواهد شد. وی در این دوران تظاهر مذهبی زیادی جهت جلب نظر روحانیون و مردم عادی نمود، به زیارت عتبات می رفت و با پای برهنه در دسته های عزاداری ماه محرم شرکت می کرد، مجالس روضه خوانی تشکیل می داد و جهت دلجویی از علما بارها به قم مسافرت نمود و خود را مدافع اسلام نشان می داد. از طرف دیگر رضاشاه با سردادن شعارهای ملی گرایانه و وطن پرستانه نیز توانست قلوب بسیاری از ملی گرایان را با خود همراه کند.

رضاخان در فروردین 1303ش/آوریل 1923م با الغای طرح حکومت جمهوری (که در جهت حذف سلسله قاجار و حکومت خود، اصرار فراوان در انجام آن را داشت ولی با مخالفت روحانیون روبرو گردیده بود) همچنین با تظاهر به اسلام خواهی و برقراری روابط نزدیک با روحانیون توانست اعتماد عناصر مذهبی و توده ی مردم را جلب کند. بدین سان زمینه برای تشکیل سلسله ی پهلوی فراهم شد.

رضاخان در سخنرانی خود پس از حذف طرح جمهوری خواهی گفت:

«هم میهنان! همانگونه که در عمل ثابت گردیده است، ‌شخصیت های دولتی هیچگاه نباید مخالف با افکار جامعه باشند. دولت کنونی تا امروز مانع از ابراز احساسات ملی در هیچ گوشه‌ای از کشور نشده است. هنگامی که من در قم با نمایندگان روحانیون عالیمقام دیدار و با آنان درباره اوضاع کنونی کشور تبادل نظر کردم، همه ما سرانجام به این نتیجه رسیدیم که باید به همه مردم گوشزد کنیم تا از شعار جمهوری خواهی دست بردارند و همه نیرو و تلاش خود را صرف از میان برداشتن موانعی کنند که در راه اصلاحات و پیشرفت کشور قراردارد. از یکایک مردم بخواهیم که با من همکاری و در راه اجرای هدف مقدس فوق و تحکیم دین و استقلال و تشکیل دولت ملی استوار، مرا یاری کنند. از این رو از همه میهن پرستان واقعی و فرزندان وفادار میهن مقدس می‌خواهم که از اندیشه جمهوری خواهی دست کشیده و با من برای رسیدن به این هدف ها که در درک آنها همگی همفکر هستیم، متحد شوند.»

بالاخره مجلس مؤسسان در جلسه مورخ 21 آذر 1304 ش/ 12 دسامبر 1925م ضمن تغییر چند اصل از متمم قانون اساسی (راجع به تعین پادشاه و ولیعهد) پادشاهی را به رضاخان که اکنون نام خانوادگی پهلوی را برای خود برگزیده بود، واگذار کرد.

 

منبع: http://jamejamonline.ir

موضوع سایت رویش: