تاثیرات ایمان در زندگی انسان
سوال:
ايمان و تاثيرات آن در زندگی انسان چیست؟
پاسخ:
سؤال شما شروع خوبي براي تحكيم مباني اعتقادي مي باشد و ما نيز از اينكه چنين مسيري را براي تقويت مباني اعتقادي خود آغاز نموده ايد خوشحاليم اما خوب است بدانيد بحث فوائد ايمان ؛ بحث بسيار طولاني وعميقي مي باشد كه بررسي همه ابعاد آن در اين نوشتار نمي گنجد .
و ما دراين نوشتار فقط مي توانيم به برخي از اين آثار اشاره نمائيم اما قبل از بيان آثار و فوائد ايمان ذكر دو نكته ضروري مي نمايد.
نكته اول : «ايمان»، تنها يك «كلمه» نيست، بلكه يك «باور قلبي» است. باوري كه به زندگي انسان «جهت» ميدهد و در «چگونه زيستن» او نقشي مهمّ دارد و محور ارزشگذاري براي انديشهها و عملكردهاي مردم است.
خداوند متعال نيز در قرآن كريم هرگاه ايمان را مطرح ميسازد، به دنبال آن «عمل» را نيز بيان ميدارد تا نمود عيني ايمان را در عمل گوشزد كند .
بنابراين ايمان زباني و يا اعتقاد صرف، ايمان نيست مگر آنكه به لوازم آن چيزي كه بدان معتقد شدهايم، ملتزم شويم و آثار آن را بپذيريم .
در نتيجه ، درك فوائد ايمان زماني معنا پيدا كه انسان علاوه بر آنچه كه به زبان مي آورد و باور قلبي دارد، به آنچه كه خداوند دستور داده نيز عمل نمايد نه اينكه
تنها به ايمان زباني و يا باور قلبي اكتفا نموده و از طرفي نيز در انتظار چشيدن فوائد ايمان باشد .
نكته دوم : ايمان داراي مراتبي مي باشد كه هر كسي بنا به اعتقاد و عملي كه انجام مي دهد به اين مراتب دست پيدا مي كند . بنابراين ملاك شناختن فوائد ايمان به خدا ؛ افراد و اشخاص نمي باشند چراكه چه بسا افرادي داعيه ايمان داشته باشند اما عملا در پائين ترين مراتب ايمان قرار گرفته و از ثمرات و فوائد
ايمان ( كه در اينجا به برخي از آنها اشاره مي كنيم) كمترين بهره را در زندگي خود نبرده باشند .
لذا پس از بيان ثمرات ايمان چنين سؤالي در ذهن شما شكل نگيرد كه اگر مواردي كه گفته خواهد شد از ثمرات ايمان است پس چرا همه اين فوائد شامل داعيه داران ايمان نشده است ؟
در پاسخ به شما دوست عزيز بايد بگوئيم كه فوائد ايمان به خدا در زندگي انسان از ابعاد گوناگوني قابل بررسي مي باشد كه در اين نوشتار از بعد جسمي ، روحي ، مادي ، معنوي و همچنين از بعد اجتماعي مورد بررسي قرار مي دهيم .
الف : فوائد و آثار جسمي ايمان به خدا در زندگي انسان از مهمترين فوائد ايمان تضمين سلامت جسماني يكي از مهمترين فوائد ايمان به خدا سلامتي جسماني مي باشد . چرا كه كسيكه به خداوند متعال ايمان دارد دستورات بسيار متعددي را كه براي سلامتي بندگان خود در زندگي روزمره بيان نموده عمل مي نمايد (1)
ب : فوائد روحي و فكري ايمان به خدا در زندگي انسان:
تاثيري كه ايمان به خدا بر فكر و روح انسان مي گذارد خود داراي فوائد متعددي مي باشد كه بخشي از آنها شامل موارد ذيل مي باشد .
1- آرامش روحي:
مراد از آرامش روحي مومن اين نيست كه كسانيكه ايمان به خدا دارند با مشكلات مواجه نمي شوند و يا اينكه اين افراد به راحتى همه گردنه هاى زندگى را به راحتى طى مي كنند ؛ چراكه زندگى انسان همواره مملو از مشكلات، فراز و نشيب ها و موانع است. اما كسانيكه ايمان واقعي به خدا دارند عليرغم همه مشكلاتى كه سر راه آنها وجود دارد با آرامش كامل روحي بدون هيچ ترس و ناراحتي مشكلات را از سر راه خود برداشته و فراز و نشيب هاى زندگى را طى مي كند تا به سر منزل مقصود برسند. و به همين دليل چنين افرادي هرگز دچار بيماريهاي روحي و رواني كه معمولاً افراد بي ايمان گرفتار آن ميشوند، نخواهند شد.
خداوند متعال در آيه 62 سوره بقره در خصوص آرامش ايمان آورندگان به خدا مي فرمايد : ... مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَعَمِلَ صَالِحًا ... لَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ؛ كسانيكه ايمان به خدا و روز قيامت دارند ... هيچ ترس و ناراحتي بر آنها نيست . (2)
اما اينكه چه رابطه بين ايمان به خدا و آرامش انسان وجود دارد آن را بايد در ويژگي مومنان جستجو نمود كه در اينجا فقط به چند مورد اكتفا مي نمائيم .
اول اينكه : كسانيكه به خدا ايمان دارند ؛ او را به عنوان قدرتي بي منتها دوست و ياور خود مي دانند كما اينكه خداوند متعال در آيه 257 سوره بقره وعده داده : الله ولي الذين آمنوا يخرجهم من الظلمات الي النور . خداوند ياور مومنان است و آنها را از تاريكي به روشنايي مي برد .
دوم : كسانيكه به خدا ايمان دارند، بر او توكل مي كنند زيرا قرآن، سوره طلاق/ 3 مى فرمايد: وَمَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ ؛ هر كس بر خدا توكل كند، خدا او را كافى است .
سوم : كسانيكه به خدا ايمان دارند، نتايج امور را به او واگذار مي كنند .
افراديكه به خدا ايمان دارند با تكيه و اعتماد بر خداوند پس از انجام امور نتيجه كارشان را به او واگذار مي كنند و اگر آن كار به نتيجه مطلوب نرسيده يقين دارند كه حتما خداونديكه دوست و ياور آنها مي باشد اين مساله را به صلاح بنده وي نمي دانسته لذا از اين جهت آرامش دارند كه اگر چه كارشان به نتيجه نرسيده اما ضرري متوجه آنها نشده چراكه حتما خداوند اين امر را به صلاح فرد نمي دانسته.
چهارم : كسانيكه به خدا ايمان دارند، به قضاي الهي راضي مي باشند.
پنجم : كسانيكه به خدا ايمان دارند، در برابر امر خدا تسليم مي باشند .(3)
2- ايمان به خدا سطح خواسته هاي انسان را ارتقاع مي دهد:
ايمان به خدا مقاصد و آرمانها و خواسته هايي از ما را كه به حكم طبيعت و غريزه بر محور فرديت و خودخواهي است از ما مي گيرد و در عوض مقاصد و آرمانهايي به ما بر محور عشق ، و علاقه معنوي و روحاني به ما مي دهد و در رسيدن انسان به مقاصد و آرمانها و در پيمودن راه بسوي آن مقاصد و اهداف مدد مي دهد .
3- خوش بينى:
يكى ازاثار ايمان به خدا ، خوش بينى به جهان خلقت و هستى است. ايمان به تلقّى انسان از جهان شكل خاصى مى دهد، به اين نحو كه آفرينش را هدفدار و هدف را خير و تكامل و سعادت معرفى مى كند. طبعاً اين طرز تلقّى از جهان ديد انسان را نسبت به نظام كلى هستى و قوانين حاكم بر آن خوش بينانه مى سازد.
حالت فرد باايمان در كشور هستى، مانند حالت فردى است كه در كشورى زندگى مى كند كه قوانين و دستورهاى حكومتى آن كشور را صحيح و عادلانه مى داند، به حسن نيت گردانندگان اصلى كشور نيز ايمان دارد و قهراً زمينه ترقّى و تعالى را براى خودش و همه افراد ديگر فراهم مى بيند و معتقد است: تنها چيزى كه ممكن است موجب عقب ماندگى او بشود تنبلى و بى تجربگى خود او و انسان هايى مانند اوست كه مانند او مكلف و مسؤولند.
از نظر چنين شخصى، مسؤول عقب ماندگى او خودش است، نه تشكيلات كشور و هر نقصى وجود دارد از آنجاست كه او و امثال او وظيفه و مسؤوليت خويش را انجام نداده اند. اين انديشه طبعاً او را با خوش بينى و اميدوارى به حركت و جنبش وا مى دارد و براى غلبه بر مشكلات، از هيچ تلاشى فروگذار نيست.
اما يك فرد بى ايمان در كشور هستى، مانند فردى است كه در كشورى زندگى مى كند كه قوانين كشور را فاسد و ظالمانه مى داند و چاره اى جز پيروى ندارد.
درون چنين فردى همواره پر از عقده، كينه و اضطراب است. او هرگز به فكر اصلاح خودش نمى افتد. چنين كسى هرگز از جهان لذت نمى برد و جهان براى او همواره مانند يك زندان هولناك است و سبب بروز اضطراب در وجود او مى شود. قرآن كريم مى فرمايد:
«و مَن اَعرض عَن ذكري فاِنَّ له معيشةً ضنك» ( هركس از توجه و ياد من رو برگرداند، زندگى سخت و پر از فشارى خواهد داشت. آرى، ايمان است كه زندگى و شرايط سخت و پر پيچ و خم آن ر در درون جان ما و براى ما آسان مى كند و مانع فشار عوامل روحى و اضطراب آور مى شود.
4- اميدوارى:
فرد با ايمان با ابزار خوش بينى و در پرتو روشن دلى، به نتيه مطلوب تلاش هاى خود اميدوار است. در منطق فرد باايمان، جهان نسبت به تلاش هاى او بى طرف و بى تفاوت نيست، بلكه دستگاه آفرينش حامى افرادى است كه در راه حق و حقيقت و درستى و عدالت و خيرخواهى تلاش مى كنند: «ان تَنصُروا اللّهَ يَنصُركُم» (محمد: 7); اگر خدا را يارى كنيد (در راه حق گام برداريد) خداوند شما را يارى مى كند. اجر و پاداش نيكوكاران هرگز هدر نمى رود: «فَإِنَّ اللَّهَ لَا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ» (یوسف: 90); فرد با ايمان به كمك خداوند اميدوار است و در بحران هاى زندگى و براى دست يابى به اهدافش دست يارى به سوى خدا دراز مى كند و اين اميد به خدا مانع از ابتلا به اضطراب مى شود.
5- اطمينان خاطر:
از ديگر فوائد ايمان به خدا اطمينان خاطر است. انسان فطرتا جوياي سعادت خويش است و از تصور رسيدن به سعادت غرق در مسرت مي گردد و از فكر يك آينده شوم و مقرون به محروميت لرزه بر اندامش مي افتد و سخت دچار دلهره و اضطراب مي گردد. آنچه مايه سعادت انسان مي شود دو چيز است: 1- تلاش 2- اطمينان به شرايط محيط. موفقيت يك دانش آموز معلول دو چيز است: 1- سعي و تلاش خودش 2- مساعدت و آمادگي محيط. در مورد مدرسه و تشويق و ترغيب و تقدير اولياء مدرسه، يك دانش آموز پرتلاش و كوشا اگر به محيطي كه در آنجا درس مي خواند و معلمي كه آخر سال نمره مي دهد اعتماد نداشته باشد و نگران يك رفتار غير عادلانه باشد، در تمام ايام سال دلهره و اضطراب سراپاي وجودش را مي گيرد. ايمان مذهبي به حكم اينكه به انسان به يك انساني كه يك طرف معامله است نسبت به جهان كه طرف ديگر معامله است، اعتماد و اطمينان مي بخشد، دلهره و نگراني نسبت به رفتار جهان را در برابر انسان زايل مي سازد و به جاي آن به او آرامش خاطر مي دهد.
6- هدف دار شدن زندگي و نجات از پوچي:
يكي ديگر از آثار پربركت ايمان به خدا هدفمند بودن در كارهاست. زيرا مؤمن ميداند كه به خودي خود به وجود نيامده و خداوندي حكيم او را به صحنه گيتي آورده و براي هدف بس بزرگي كه همانا عبوديت و بندگي پروردگار و جانشيني او در زمين است، خلق شده است و ميداند كه بايد از رفتار و گفتارش حساب بكشد، قبل از اينكه روز حساب فرا برسد و ميداند كه بايد كار كند تا زندگي كند نه اينكه زندگي كند تا كار كند. چون حساب و كتاب در راه است و روزي از خرد و درشت و كوچك و بزرگ پرسيده ميشود، لذا بايد در تمام مراحل زندگي مواظب باشد و كاري نكند كه فرداي بدون بازگشت در حضور پروردگار شرمنده باشد.
7- احساس عزت و غلبه:
كسى كه دلش با حق تعالى پيوند خورده است، ممكن نيست كه ترس و بيم داشته باشد.چراكه او با همه كاره عالم سروكار دارد، پس، از چه بترسد؟
مؤمن هميشه خود را غالب مىداند، چون با موجودى پيوند دارد كه همه عوالم وجود مسخر او هستند.
درآيات قرآن صفت «عزت» اختصاصا براى مؤمن به كار رفته است. عزت حالتى است براى روح كه خويش را غالب مىبيند. چه كسى مىترسد؟ آنكه خود را مغلوب مىنگرد. آنگاه كه از جنود نفس كه دشمنان درونىاند شكست خورد، از همه موجودات بيرونى نيز مىترسد.
امام صادق (علیه السلام) در اين زمينه فرمودهاند: ان المؤمن من يخافه كل شىء. و ذلك انه عزيز فى دين الله. و لا يخاف من شىء و هو علامة كل مؤمن. (بحار الأنوار ج64 ص 305 ) همانا همه موجودات از مؤمن مىترسند، زيرا كه او به دين عزت يافته است ( يعنى محكوم هواهاى نفسانى نيست ) و از چيزى نمىهراسد و اين نشانه هر مؤمنى است.
اين اثر ايمانى موجب مىشود كه اهل دنيا در تاريخ همواره از اولياى الهى در اضطراب و رعب باشند( آثار فردى و اجتماعى ايمان -أيت الله مجتبى تهرانى)
8- وقت شناسي ونظم:
از ديگر فوائد ايمان به خدا اين است كه انسان را وقت شناس و منظم مي نمايد كسانيكه به خدا ايمان داردند ازاوقات خويش درراه بهتر عبادت كردن خداوند واستفاده ي بيشتراز لحظات زندگي وسرعت گرفتن درانجام اعمال صالح بهره مي برند به همين دليل درنظم بخشيدن به زندگي خود بسيار كوشا هستند . ازهيچ دقيقه اي درراه رسيدن به اهداف عالي خود صرف نظر نمي كنند وبه برنامه ريزي براي ساعات خويش اهتمام مي ورزند . اميرالمؤمنين عليه السلام دروصاياي آخرين خود ، ابتدا همه مردم را به تقواي الهي وپس از آن به نظم درامورشان توصيه مي كنند واين اهميت منظم بودن را مي رساند .
همچنين علي عليه السلام درحكمت 382 (نهج البلاغه فيض الاسلام ) درتوصيف مؤمنين مي فرمايند: للمؤمنين ثلاث ساعات : فساعة يناجي منها ربه وساعة يرم معاشه وساعة يخلي بين نفسه وبين لذتها فيما يحل ويجمل مؤمن سه ساعت دارد : ساعتي كه درآن با پروردگارش راز ونيازمي نمايد وساعتي كه درآن معاش خود را اصلاح مي كند وساعتي كه بين خويش وبين لذتي كه حلال ونيكوست ،آزاد گذارد.
9- نترسيدن از غير خدا:
از آنجا كه انسان مؤمن به واسطه ايمان، با خداوندي كه همه امكانات و قدرتها در اختيار اوست پيوند مييابد، از هيچ موجودي به غير از خدا نمي ترسد و به عكس تمامي موجودات در مقابل او كرنش مي كنند در روايتى ديگر، همين مضمون با تعبيرى ديگر آمده است.
امام صادق(علیه السلام) فرمودند: إِنَّ الْمُؤْمِنَ يَخْشَعُ لَهُ كُلُّ شَيْءٍ حَتَّى هَوَامُّ الْأَرْضِ وَ سِبَاعُهَا وَ طَيْرُ السَّمَاء همانا همه موجودات در برابر مؤمن فروتن هستند حتى درندگان و پرندگان. (بحار الأنوار ج64ص 71 )
10- تاثير در ديدگاه و نگرش در تمامي ابعاد زندگي:
كسي كه به خدا ايمان دارد همه چيز را در اين دنيا خلاصه نمي كند بلكه علاوه بر اين دنيا به دنيايي فراتر از جهان هستي نيز اعتقاد دارد تمامي اعمال و رفتار خود را بر همين اساس تنظيم مي نمايد به عنوان نمونه قيافة مرگ در چشم فرد با ايمان با آنچه در چشم فرد بى ايمان مى نمايد، عوض مى شود. از نظر چنين فردى ديگر مرگ، نيستى و فنا نيست انتقال از دنيايى فانى و گذرا به دنيايى باقى و پايدار، و از جهانى كوچكتر به جهانى بزرگتر است مرگ منتقل شدن از جهان عمل و كشت است به جهان نتيجه و محصول. از اين رو چنين فردى نگرانيهاى خويش را از مرگ، با كوشش در كارهاى نيك كه در زبان دين «عمل صالح» ناميده مى شود برطرف مى سازد.
11- ايجاد سلامت رواني و رفع ناراحتي هاي روح و روان:
زندگي بشر خواه ناخواه، همچنانكه خوشيها، شيريني ها، به دست آوردني ها و كاميابي ها دارد، رنج ها، مشكلات، شكست ها، تلخي ها و ناكامي هايي هم دارد كه بسياري از آنها قابل پيشگيري يا برطرف كردن است.بديهي است كه بشر موظف است با طبيعت پنجه نرم كند و تلخي ها را به شيريني تبديل نمايد.اما پاره اي از حوادث جهان قابل پيشگيري و يا برطرف ساختن نيست، مثلا پيري.انسان خواه ناخواه به سوي پيري گام برمي دارد و چراغ عمرش رو به خاموشي مي رود. به علاوه انديشه مرگ و نيستي نيز خود به نوعي، انسان را رنج مي دهد.ايمان به خدا در انسان تلخي ها را شيرين مي گرداند. انسان با ايمان مي داند هر چيزي در جهان حساب معيني دارد و اگر عكس العملش در برابر تلخي ها به نحو مطلوب باشد، اگر هم خود اين شكست ها غيرقابل جبران باشد، به نحوي ديگر از طرف خداوند متعال جبران مي شود.پيري به حكم اينكه پايان كار نيست و به علاوه يك فرد باايمان، همواره فراغت خويش را با عبادت و انس با ذكر خدا پر مي كند، مطبوع و دوست داشتني مي گردد.
از نظر فرد مومن، مرگ، نيستي و فنا نيست بلكه انتقال از دنيايي فاني و گذر به دنيايي باقي و پايدار و از جهاني كوچكتر به جهاني بزرگتر است، مرگ منتقل شدن از جهان عمل و كشت است به جهان نتيجه و محصول. از اين رو چنين فردي نگراني هاي خويش را از مرگ، با كوشش در كارهاي نيك كه در زبان دين، “عمل صالح” ناميده مي شود، برطرف مي سازد.
از نظر روانشناسان مسلم و قطعي است كه اكثر بيماري هاي رواني كه ناشي از ناراحتي هاي روحي و تلخي هاي زندگي است، در ميان افراد غيرمذهبي ديده مي شود.افراد مذهبي به هر نسبت كه ايمان قوي و محكم داشته باشند، از اين بيماري ها مطلوبترند از اين رو يكي از عوارض زندگي عصر ما كه در اثر ضعف ايمانهاي مذهبي پديدآورده است، افزايش بيماري ها و ناراحتي هاي رواني و عصبي است.
12- ايجاد صبر و بردباري در برابر مشكلات:
ايمان به خدا در انسان نيروى مقاومت مىآفريند و تلخيها را شيرين مىگرداند. (1) شكيبائى ميوه يقين است، چه هر كه را يقين بعدل حق تعالى باشد داند كه بازاى هر مصيبتى و بلائى عوض و ثوابى باشد كه هر عاقلى كه آنها را با هم سنجد راضى شود بآن مصيبت از براى رسيدن بآن ثواب، و داند كه صبر ثواب او را مضاعف گرداند و جزع باعث نقص آن يا حبط آن گردد و با وجود علم باين امور البتّه صبر را اختيار خواهد كرد و راه جزع بخود نخواهد داد.
حضرت (عليه السلام) درحكمت 109 بالاترين صفات يك مؤمن را حيا وصبر او مي دانند ومي فرمايند : ولا ايمان كالحياءوالصبر
هيچ ايماني مانند شرم وشكيبايي نيست (زيرا باين دو ايمان كامل مي گردد)
حضرت (عليه السلام) درحديث شريفي مي فرمايند : الصبر رأس الايمان. صبر به منزله سربراي پيكرايمان است.
همچنين مشاهده كرديم كه حضرت، اولين پايه ي ايمان را صبر برشمرده اند واين به دليل اهميت فوق العاده ي صبر است .آنچنانكه ايمان بدون صبرهيچ فايده اي ندارد، پس مي توان گفت اساسي ترين وپرفضيلت ترين صفت مؤمنين، صبرآنها است .
13- ايمان آرزو را توليد ميكند:
آرزو محصول ايمان است اين ايماندار است كه از همه مردم خواستههايش بيشتر و از مژده دادن و به فال نيك گرفتن بلندنظرتر است و از همه مردم از نااميدي و به فال بد گرفتن دورتر است. زيرا معني ايمان باور داشتن به نيروي بالاتر است كه نظام هستي را تدبير ميكند و هيچ چيزي از او پنهان نيست و هيچ نيرويي او را عاجز و ناتوان نخواهد كرد، قدرتش در حصر نيايد و رحمتش تمام شدني نيست. زيرا خداوندي قادر و مهر ورز است كه بي باوران را سخت مجازات ميكند و شب و روز، توبه گناه كاران را پذيراست.
14- راحتي وجدان:
كسي كه به خدا ايمان دارد ؛ به خاطر خدا و از ترس عاقبت وخيم نافرماني و گناه، سنجيده عمل ميكند و كاري نميكند كه خدا و خلق خدا را از خود برنجاند و هر كاري كه ميكند، به خاطر خدا و هر كاري كه نميكند باز به خاطر خداست و بايدها و نبايدها را از دين و فرمان خدا و رسول ميگيرد. به همين خاطر داراي وجداني آسوده و راحت است.
ج : فوائد مادي
يكي از مهمترين فوائد مادي ايمان به خدا اين است كه ايمان مايه نزول بركات مي باشد .
بشر همواره در برنامهريزيهاي خود براي برطرف كردن مشكلاتي نظير فقر و كمبودها، به عوامل و ريشههاي طبيعي آنها بيشتر توجه و براي آنها برنامههايي پيشبيني ميكند. اما قرآن كريم در كنار عوامل طبيعي، افق بالاتري در مقابل شر ميگشايد و از علل برتر ديگري ياد ميكند كه نميتوان با علم و تجربه هرگز به آن رسيد. بر اساس مضمون اين آيات، يكي از راههاي مهم برخورداري از بركات الهي، ايمان به خداوند است.
در سوره اعراف ميخوانيم: «چنانچه مردم شهر و ديار ايمان آورده و به تقوا و پرهيزكاري روي آورده بودند، قطعا بركاتي از آسمان و زمين برايشان ميگشوديم» و در مورد اهل كتاب هم مي فرمايد: «اگر آنان به تورات و انجيل و آنچه از سوي پروردگارشان به سوي ايشان نازل شده عمل ميكردند، قطعا از بالاي سرشان (بركات آسماني) و از زير پاهايشان (بركات زميني) برخوردار مي شدند».در مقابل اين آيات، فراموشي ياد خدا عامل گرفتاري به سختيها است. چنانچه در آيهاي چنين آمده است: «هر كس از ياد من روي گردان شود، زندگي سختي خواهد داشت».
د : فوائد معنوي :
1- گرايش به اخلاق
استحكام بنيان زندگي فردي ، خانوادگي و اجتماعي در گرو پايبندي به اخلاق مي باشد اما همين اخلاق در گرو ايمان به خدا مي باشد و بر اساس آموزههاي ديني، كساني كه ايمان بالاتري دارند، در عرصه تلاش براي كسب فضيلتهاي اخلاقي و محو رذيلتهاي اخلاقي، با انگيزهتر و جدي تر هستند. و مهمترين واساسيترين ضامن دوام اخلاق ، ايمان است. در جوامع فاقد ايمان به مبدأ ومعاد، مفاسد اخلاقي فراوان است؛ چون غرايز انساني در آنجا رهاست و انسانها تسليم خواستهاي نفساني خود ميشوند. به تعبير قرآن، در اين سرزمينها مردم هواي نفسشان را معبود خود ميدانند و به دستورهاي آن عمل ميكنند
2- لذت معنوى
يكى ديگر از آثار ايمان به خدا ، برخوردارى بيش تر از يك سلسله لذت هاست كه «لذت معنوى» ناميده مى شود. انسان دوگونه لذت دارد: يك نوع لذت هايى است كه به يكى از حواس انسان تعلّق دارد و در اثر برقرارى ارتباط ميان يك عضو با جهان خارج حاصل مى شود; مانند لذتى كه چشم از ديدن و گوش از راه شنيدن و دهان از راه چشيدن و لامسه از راه تماس مى برد. نوع ديگر لذت هايى است كه با عمق روح و جان آدمى مربوط است و به هيچ عضو خاصى مربوط نيست و تحت تأثير برقرارى رابطه با يك ماده بيرونى حاصل نمى شود; مانند لذتى كه انسان از احسان و خدمت، يا از محبوبيت و احترام، و يا از موفقيت خود يا موفقيت فرزند خود مى برد كه نه به عضو خاصى تعلّق دارد و نه تحت تأثير مستقيم يك عامل مادى خارجى است.
لذات معنوى از لذات مادى، هم قوى ترند و هم پايدارتر. لذت عبادت و پرستش خدا براى كسانى كه قدر آن را مى دانند از اين گونه لذات است. عابدان عارف، كه عبادتشان همراه با حضور و خضوع و استغراق است، بالاترين لذت ها را از عبادت مى برند.
در زبان دين، از «طعم ايمان» و «حلاوت ايمان» ياد شده است. ايمان حلاوتى دارد فوق همه حلاوت ها، لذّت معنوى آن گاه مضاعف مى شود كه كارهايى از قبيل كسب علم، احسان، خدمت، موفقيت و پيروى از حس دينى ناشى گردد و براى خدا انجام شود و در قلمرو «عبادت» قرار گيرد.
3- داشتن تكيه گاه محكم:
از ديگر آثار ايمان به خدا آن است كه انسان با ايمان به خدا به « عروه الوثقي» يا همان ريسمان الهي چنگ مي زند و خود را از تمامي مهلكه هاي دنيوي و خروي مي تواند نجات دهد .
خداوند متعال در خصوص كسانيكه به خدا ايمان آورده اند مي فرمايد : لا إِكْراهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ فقد استَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقى لاَ انْفِصامَ لَها وَ اللَّهُ سَميعٌ عَليمٌ. (البقرة : 256)
در قبول دين، اكراهى نيست. (زيرا) راه درست از راه انحرافى، روشن شده است. بنا بر اين، كسى كه به طاغوت( بت و شيطان، و هر موجود طغيانگر) كافر شود و به خدا ايمان آورد، به دستگيره محكمى چنگ زده است، كه گسستن براى آن نيست. و خداوند، شنوا و داناست.
4- نشاط معنوي
از ديگر فايده هاي ايمان به خدا اين است كه كساني كه در مرتبه بالاي ايمان به خدا قرار بگيرند داراي چنان نشاط معنوي مي شوند كه هيچ لذتي نمي تواند جايگزين آن گردد و اين مرتبه اي است كه بندگان الهي وفرشتگان مقرب وقتي به ايمان دست مي يابند شيفته ي آن گشته واسيرش مي گردند بطوريكه ديگر هيچ سستي وكاهلي درآنها راه پيدا نكرده و آنها هميشه به عبادت خداوند مشغول مي شوند . ايمان هرگونه كسالت وتنبلي را از انسان دور مي سازد .
درخطبه ي شريف 90 درقسمت مربوط به صفات ملائك مي خوانيم :فهم اسراءايمان ، لم يفكهم من رقبته زيغ ولا عدول ولا وني ولا فتور » فرشتگان اسير وگرفتار ايمان هستند (بطوريكه ممكن نيست از آن دست كشيده وبرخلاف امر وفرمان الهي رفتار كنند) ميل وعدول از حق وسستي وكاهلي ( در عبادت)آنها را از ايمان جدا ننموده است .
5- وسعت ميدان ديد ومعرفت:
ايمان سبب معرفت به خداوند متعال مي گردد هرچه ايمان برتر وكاملتر باشد ، معرفت الهي درعمق جان بيشتر نفوذ خواهد نمود وخداوند آشكارتر وواضح تر خواهد گشت تا آنجا كه با چشم دل مي توان خدا را ديد وعالمانه به ذلت وجودش او را عبادت كرد .
حضرت عليه السلام دربيان صفات ملائك ايمان به خداوند را باعث معرفت عميق آنها دانسته است وفرموده : « ووصلت حقائق الايمان بينهم وبين معرفته » حقائق ايمان بين ايشان و معرفت و شناسايي پروردگار،وسيله گرديده است(نيكويي عقايد سبب شده تا حق تعالي را شناخته و پرستش نمايند)
مولاي متقيان علي (عليه السلام) خود نمونه اي بارز براي مومنين و الگويي براي معرفت ايشان هستند. آن حضرت در جواب دعلب يماني كه از ايشان پرسيده بود آيا پروردگار خود را ديده اي؟ فرمودند: آيا چيزي را كه نبينم مي پرستم؟ و دوباره در جواب سوال او كه پرسيد چگونه او را مي بيني؟ فرمودند: ديده ها هرگز او را آشكار نمي بينند اما دلها با ايمان درست او را درمي يابند.
6- رحمت خدا
ايمان به آخرت، زمينه برخوردارى از رحمت الهى مي گردد خداوند متعال در اين باره مي فرمايد : وَمِنَ الْأَعْرَابِ مَنْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ .... سَيُدْخِلُهُمُ اللَّهُ فِي رَحْمَتِهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ ؛ و برخى [ديگر] از باديه نشينان كسانى اند كه به خدا و روز بازپسين ايمان دارند و آنچه را انفاق مى كنند مايه تقرب نزد خدا و دعاهاى پيامبر مى دانند بدانيد كه اين [انفاق] مايه تقرب آنان است به زودى خدا ايشان را در جوار رحمت خويش درآورد كه خدا آمرزنده مهربان است. (توبه / 99)
گروهى(ديگر) از عربهاى باديهنشين، به خدا و روز رستاخيز ايمان دارند؛ و آنچه را انفاق مىكنند، مايه تقرّب به خدا، و دعاى پيامبر مىدانند؛ آگاه باشيد اينها مايه تقرّب آنهاست! خداوند بزودى آنان را در رحمت خود وارد خواهد ساخت؛ به يقين، خداوند آمرزنده و مهربان است!
7- رستگارى
ايمان به خدا ، زمينه رستگارى مي باشد. در سوره مجادله آيه 22 آمده است : لَا تَجِدُ قَوْمًا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ يُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ ... أُولَئِكَ حِزْبُ اللَّهِ أَلَا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ....؛ هيچ قومى را كه ايمان به خدا و روز رستاخيز دارند نمىيابى كه با دشمنان خدا و رسولش دوستى كنند، ....؛ آنها«حزب اللَّه»اند؛ بدانيد«حزب اللَّه» پيروزان و رستگارانند.
8- قبول موعظه
از ديگر فوائد ايمان به خدا آن است كه كسي كه به او ايمان دارد ، زمينه پذيرش مواعظ در او فراهم مي باشد .
خداوند متعال مي فرمايد : .... ذَلِكَ يُوعَظُ بِهِ مَنْ كَانَ مِنْكُمْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ .... ( بقره / 232)
..... اين دستورى است كه تنها افرادى از شما، كه ايمان به خدا و روز قيامت دارند، از آن، پند مىگيرند(و به آن، عمل مى كنند). .... (232)
9- رسيدن به مقام رضا و خشنودي از خدا:
از ديگر فايده هاي معنوي ايمان به خدا رسيدن به مقام رضا ( خشنودي از خدا ) مي باشد. در سوره مجادله آيه 22 آمده است:
لَا تَجِدُ قَوْمًا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ يُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ ... رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ ....
هيچ قومى را كه ايمان به خدا و روز رستاخيز دارند نمىيابى كه با دشمنان خدا و رسولش دوستى كنند، ؛ خدا از آنها خشنود است، و آنان نيز از خدا خشنودند؛ ....
و : فوائد اجتماعي ايمان به خدا:
قبل از بيان فوائد اجتماعي ايمان به خدا بايد اين نكته را متذكر شويم كه براي درك صحيح از فوائد اجتماعي ايمان زاويه ديد ما از حوزه فردي به حوزه اجتماعي تغيير نمايد به اين معنا كه به هنگام تحليل اين مساله نبايد به دنبال اين باشيم كه اگر من به خدا ايمان داشته باشم در جامعه چه اتفاقي مي افتد بلكه بايد به مساله اينگونه نگاه كنيم كه اگر همه به خدا ايمان داشته باشند در جامعه چه اتفاقي مي افتد و نتيجه آن چه مي شود .
با توجه به نكته اي كه گفته شد بايد بگوئيم كه در صورتي كه همه افراد جامعه به خداوند متعال ايمان داشته باشند مدينه فاضله اي كه آرزوي تمامي پيامبران و اولياء الهي بوده و مي باشد تحقق پيدا مي كند و اين آرزوي هر انساني است كه در چنين جامعه اي زندگي نمايد .
اما دليل اينكه چگونه فايده و نتيجه ايمان به خدا در جامعه تشكيل مدينه فاضله مي باشد بايد مروري به ويژگي هاي مومنين كه در قرآن و روايات ذكر گرديده بيندازيم.
برخي از ويژگي هاي مومنين كه در قرآن ذكر گرديده به شرح ذيل مي باشد
1- تأمين حوائج مادى ديگران (توبه/71، انفال/3)
2- امر به معروف و نهى از منكر (توبه/71، آل عمران/114)
3- تعاون و هميارى با برادران ايمانى (توبه/71)
4- تواضع با مردم (فرقان/63)
5- پيشى گرفتن در انجام امور خير (مؤمنون/59)
6- عدم طرح دوستى با كافران (مجادله/22)
7- كوشش در امانتدارى (مؤمنون/8)
8- وفاى به تعهدها و قراردادها (مؤمنون/8)
علاوه بر آيات ذكر شده برخي از روايات نيز بر ويژگي هاي مومنين تاكيد دارد كه به برخي از آنها نيز اشاره مي نمائيم.
1- صداقت :
درحكمت« 450 » نهج البلاغه هم حضرت علي عليه السلام يكي از علامات ايمان درمؤمنين را همين راستگويي مي دانند ومي فرمايند «علامة الايمان ان تؤثر الصدق حيث يضرك علي الكذب حيث ينفعك »
نشانه ي ايمان آن است كه اختيار كني راست گفتن را جائيكه به تو زيان مي رساند بردروغ گفتن جائيكه سود مي دهد .
2- شاد بودن با شادي ديگران و ناراحت بودن با ناراحتي آنها پيامبر گرامي اسلام در اين خصوص مي فرمايد : « مَثَلُ الْمُؤْمِنِ فِي تَوَادِّهِمْ وَ تَرَاحُمِهِمْ كَمَثَلِ الْجَسَدِ إِذَا اشْتَكَى بَعْضُهُ تَدَاعَى سَائِرُهُ بِالسَّهَرِ وَ الْحُمَّى . نمونه مؤمنان در مهرورزى و دلسوزى به هم ، چون يك تن است كه اگر قسمتي از آن بيمار شود همه آن دچار بيخوابى و تب گردد. ». (بحار الأنوار ج58 ص 150 )
3- برخي ديگر از صفتهاي مومنين از زبان امام صادق عليه السلام :
امام صادق عليه السّلام فرمود: مؤمن را سزاوار است كه داراى هشت خصلت باشد: 1- هنگام شدائد با وقار باشد، 2- هنگام بلا شكيبا باشد، 3- در فراوانى نعمت سپاسگزار باشد، 4- بآنچه خدا روزيش كرده قانع و خرسند باشد، 5- بدشمنانش ستم نكند، 6- بارش را بر دوستانش نيفكند 7- بدنش از او در رنج و مشقت باشد (از بسيارى عبادت و قضاء حوائج مردم) 8- مردم از ناحيه او در آسايش باشند، همانا علم دوست مؤمن است و بردبارى و زيرش و عقل امير سپاهش (يعنى اعضاء و جوارحش بفرمان عقلش رفتار كنند) و مدارا برادرش و احسان پدرش باشد. ( اصول كافى-ترجمه مصطفوى، ج3، ص: 79 )
حال با بيان ويژگي هاي افراد تشكيل دهنده جامعه اي كه ايمان به خدا دارند به راحتي مي توان به فوائد اجتماعي ايمان دست يافت كه در اينجا تنها به تعدادي از آنها اكتفا مي شود
1- ايمان؛ محور وحدت و همبستگي:
هنگامي كه اعضاي تشكيل دهنده جامعه بر اساس مباني ايماني خود به يكديگر محبت كرده و حوائج يكديگر را برطرف مي نمايد و خود را در شادي و غم يكديگر شريك مي دانند اين جامعه داراي وحدت و هم بستگي بود و مي تواند خود را از تمامي آسيبها مصون و محفوظ دارد .
2- استقرار عدالت اجتماعى :
همانگونه كه گفته شد كساني كه به خدا ايمان دارند به تعهدهاي خود وفادار بوده ، به حق خود قانع ، و اهل امر به معروف و نهي از منكر مي باشند كه اين امور زير بناي تشكيل جامعه اي عدالت محور فراهم مي آورد .
3- دوري از فساد و انحرافات اجتماعى:
هنگامي كه افراد جامعه بر اساس ايمان به خدا اهل رعايت حقوق ديگران بوده و تمامي جوانب اخلاق را رعايت نمايند بطور طبيعي چنين جامعه اي از فساد و انحرافات اخلاقي بدور خواهد بود .
4- بهبود روابط اجتماعي
هنگاميكه كه انسانها قوانين و حدود و حقوق يكديگر را محترم شمارند، عدالت را امري مقدس به حساب آورند، به يكديگر مهر بورزند، هريك براي ديگري آن را دوست بدارد كه براي خود دوست مي دارد و آن چيزي را كه براي خويش نمي پسندد، براي ديگران هم نپسندد، به يكديگر اعتماد و اطمينان داشته باشند، هر فردي خود را مسئول اجتماع خويش بشمارد در اينصورت روابط اجتماعي در بالاترين سطح خود شكل گرفته و جامعه اي سالم، پويا بوجود خواهد آمد .
5- برقراري امنيت اجتماعي
از مهمترين دغدغه هاي بشري امنيت مي باشد كه اين امر مهم در سايه ايمان افراد جامعه به راحتي قابل تحقق است چرا كه همانگونه كه گفتيم كسانيكه به خدا ايمان دارند به حقوق خود پايبند بوده و با امر به معروف و نهي از منكر در تامين امنيت جامعه كوشا مي باشند .
در پايان بايد به اين نكته نيز اشاره نمود يكي ديگر از راههاي رسيدن به فايده اي ايمان به خدا اين است كه انسان شرايط خلاء ايمان را مورد بررسي قرار دهد و ببيند در صورت نبود ايمان چه زيانهاي مادي و معنوي و فردي و اجتماعي شامل افراد مي شود به عنوان نمونه مي بينيم آنجا كه جاي ايمان خالي مانده است مانند برخي جوامع عصر حاضر تمام قدرت علمي صرف خود خواهي ها و خود پرستي ها ، افزون طلبي ها ، برتري طلبي ها ، استثمارها ، استبدادها ، نيرنگ ها و نيرنگ بازي ها شده است .(4)
---------
پي نوشت :
1- همانگونه كه در دستورات ديني آمده مومنين توصيه به رعايت نظافت شده و از خوردن گوشت خوك ( كه امروزه با وجود مريضي آنفولانزاي خوكي مضرات آن به وضوح معلوم گرديده ) و مشروبات الكلي و ... كه براي سلامت جسماني انسان مضر بوده نهي شده اند .
2- خداوند متعال در آيه 4 سوره فتح نيز مي فرمايد : هُوَ الَّذي أَنْزَلَ السَّكينَةَ في قُلُوبِ الْمُؤْمِنينَ لِيَزْدادُوا إيماناً مَعَ إيمانِهِمْ وَ لِلَّهِ جُنُودُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ كانَ اللَّهُ عَليماً حَكيماً
او كسى است كه آرامش را در دلهاى مؤمنان نازل كرد تا ايمانى بر ايمانشان بيفزايند؛ لشكريان آسمانها و زمين از آن خداست، و خداوند دانا و حكيم است. 3- تقسم بندي عوامل آرامش در مومنين برگرفته از
روايت امير المؤمنين صلوات اللَّه عليه مي باشد كه فرموده اند : ايمان چهار پايه دارد: 1- توكل بر خدا 2- واگذار كردن امر بخدا، 3- راضى بودن بقضاء خدا، 4- تسليم بودن بامر خداى عز و جل.( اصول كافى-ترجمه مصطفوى، ج3، ص: 79)
4- منابعي در مورد تأثير توحيد در فعاليتهاي فردي و اجتماعي مي توانيد به آنها مراجعه فرمائيد : (منبع: پايگاه حوزه)
1- مجموعه آثار، استاد شهيد مرتضي مطهري، جلد
2، مقدمهاي بر جهان بيني اسلامي صفحه 43 تا صفحه 49.
2- الهيات و معارف اسلامي، تأليف استاد جعفر سبحاني صفحه 17 تا صفحه 25.
3- توحيد در نظام عقيدتي و نظام ارزشي اسلام استاد محمد تقي مصباح.
4- تفسير آيه الكرسي استاد محمد تقي فلسفي.