ديدگاه اهل تصوّف را اجمالا بیان کنید؟
تصوف مسلكی است كه با مذهب آمیخته است و طرفداران این مسلك عقیده دارند كه دراین طریقه بهترین راه برای رسیدن به حق می باشد و انسان پس از تامل و تفكر و تجربه و مشاهده و سیر و سلوك می تواند به مقصود نهایی و مطلوب اصلی خود برسد.در مورد تاریخ پیدایش صوفیه اقوال مختلفی وجود دارد برخی گفته اند كه از نیمه ی اول قرن دوم هجری در میان جامعه ی اسلامی پدید آمد؛ ولی صحیح ترین آنها این است كه از أواخر قرن اول هجری و توسط حسن بصری بنیان گذاری شده است.[1] اولین فردی كه رسما صوفی نام گرفت، فردی به نام ابوهاشم كوفی بود.[2] هرچند زمینه های تولد چنین جریانی را فردی به نام حسن بصری سالها پیش از او پدید آورده بود.[3] تصوف در ابتدا عبارت بود از زهدی مفرط و خشن كه عبادتهای شاق و طاقت فرسا و كناره گیری و گوشه نشینی را نیز باخود همراه داشت.[4] امامان معصوم علیهم السلام از همان ابتدا با همین نوع از تصوف نیز به دلیل منافات داشتن با روح اسلام ناب به مخالفت برخاسته و صراحتا این جریان و سران آن را مورد رد و انكار قرار دادند،[5][6] ولی تصوف رفته رفته از چنین حالتی فاصله گرفته و با درآمیختن با فرهنگ ها و عقائد و آداب دیگر نحله ها[7]، آكنده شد از انحرافات، كژرویها و آداب و رسوم خود ساخته و غیر دینی كه اعتراض عالمان و عارفان حقیقی را برانگیخت و سبب طرد و انزوای صوفیان از اجتماع اسلامی گشت،هرچند در این میان عرفان و عرفای حقیقی نیز توسط برخی جاهلان متعصب متهم به تصوف شده و مورد بی مهری قرار گرفتند.[8] بعدها امیری مسیحی برای صوفیان مكانی ساخت كه آن را خانقاه نامیدند.[9] صوفیان با دست كشیدن از كار و زندگی، در خانقاه ها گرد آمدند و روزگار خود را به رقص سماع و شطح گویی و ذكرهای خود ساخته و مرید و مراد بازی های بی ثمر گذراندند و چه مفاسد و انحرافاتی كه در این خانقاه ها و در میان حلقه های صوفیانه روی نداد. چنانكه مرحوم دكتر زرینكوب می نویسد: ... صوفیان جمال برتر را با ویژگی های مردانه ، یعنی قدرت و غیرت، ترسیم می كردند. به علاوه این تصویر انعكاسی از تمایلات هم جنس بازی بود كه صوفیان به مرور زمان در خلال زندگی خانه به دوشی خود پیدا كرده بودند، زیرا هم جنس بازی در میان صوفیان خانقاهی رسم نامعمولی نبود. حتی گفته میشود شعرای صوفی مانند سنائی، اوحدالدین كرمانی و عراقی تمایلی به عشق یونانی داشتند.[10] این جریان بعدها نیز دچار دگرگونی ها و تحولات بیشتری شد و در درون خود نیز به فرقه ها و دسته های بسیاری منشعب گشت كه هر كدام خود را حق می دانست و دیگر فرقه ها را باطل می خواند. امروزه نیز فرقه های مختلف صوفیه كمابیش در جوامع اسلامی از جمله كشور ما فعال بوده و سران این فرقه ها با روشها و شگردهای خاص خود سعی در جذب جوانان و مرید سازی آنان در جهت كسب منافع شخصی خود دارند.
برخی از عقاید تصوف:
1.شریعت وطریقت : شریعت برای سالكان الی الله وسیله رسیدن به كمال می باشد و آنگاه كه سالك به مرتبه كمال و شهود و وصول به حق رسید ، تكالیف شرعیه از او ساقط می شوند ، چون شریعت ظاهر و پوسته دین است و مغز و باطن آن طریقت است كه عبارت است از ترك دنیا ، دوام ذكر ، توجه به مبداء هستی ...
2. اباحه گری: مشكل دیگر بسیاری از فرقه های صوفیه، مسأله تساهل و تسامح و اباحی گری است. سماع و آواز و غنا و آسیبهای اخلاقی و انحرافهای جنسی و فاصله گرفتن از شریعت نیز زاییده این انحراف بنیادین است و اصولاً برخی از گروندگان به تصوف نیز به همین جهت خود را منحرف ساخته اند.
3. پشمینه پوشی: انحراف دیگر برخی از صوفیان، پشمینه پوشی آنهاست كه در اواخر قرن دوم هجری در میان مسلمانان رواج یافت و به همین جهت، نام صوفی بر آنها نهاده شد. پیامبر اكرم(ص) در سفارش هایش به ابوذر غفاری فرمود: «در آخر الزمان، جماعتی خواهند بود كه در تابستان و زمستان، پشم پوشند و گمان كنند كه ایشان را به سبب این پشم پوشیدن، فضل و زیادی بر دیگران است. ملائكه آسمان و زمین، این گروه را لعنت می كنند.» [11]صوفیان معاصر، گرچه كمتر اهل پشمینه هستند، لكن ماهیت انحرافی را همچنان دارند.
4. كشف و شهودهای شیطانی: انحراف و بدعت دیگر صوفیان است. بر اهل فن پوشیده نیست كه كشف و شهود و اشراق بر دو نوع است، گاهی همچون رؤیاهای صادقه، شهود الهی و ربانی و قابل اعتمادند لكن در بسیاری از مواقع در اثر عواملی، شهود كاذب و شیطانی محقق می یابد. به همین دلیل، نمی توان بر مكاشفات منقول از صوفیان، مهر صحت نهاد و به تعبیر همه عارفان اصیل، برای تشخیص مشاهدات الهی از مشاهدات شیطانی باید به سراغ كشف معصوم یعنی قرآن و سنت رفت. بنابراین، توصیه ها و ارشادات قطب و مرشد هیچ گونه حجیتی ندارد، مگر اینكه مستند به قرآن و سنت باشد یعنی اقطاب باید قدرت اجتهاد و استنباط از متون دینی را داشته باشند تا معیار تمییز شهود الهی از شهود شیطانی را در اختیار داشته باشند، در حالی كه اقطاب و شیوخ صوفیه فاقد این ویژگی هستند.
منابع:
[1] عارف و صوفی چه میگویند؟، میرزا جواد تهرانی، ص 3
[2] برای اطلاعات بیشتردر مورد وی رك:تصوف در یكصد پرسش و پاسخ، عبدالباقی گولپینارلی، ص30؛ نیز نفحات الآنس جامی ص27
[3] برای اطلاعات بیشتر در مورد وی رك: حسن بصری، چهره جنجالی تصوف، مهدی عمادی
[4] ذهبیه تصوف علمی-آثار ادبی ، اسدالله خاوری، ص 11
[5] برای اطلاع از نمونه هایی ازین رد و انكارها رك:تصوف در یكصد پرسش و پاسخ، گولپینارلی، ص30به بعد
[6] اثنی عشریه، شیخ حر عاملی، ص 22
[7] گزارشی از منابع دخیل در تصوف را میتوانید در كتاب جستجو در تصوف ایران، دكتر زرینكوب
[8] فلسفه ی عرفان، یحیی یثربی ص171 به بعد
[9] نفحات الانس، جامی، ص27
[10] تصوف ایرانی در منظر تاریخی آن،عبدالحسین زرینكوب، ص 59.
[11]. بحارالانوار، ج ۷۷ ، ص ۹۳ .