علت بد بینی و منفی بافی افراد چیست؟
سوال
علت اين كه بعضی از جوانان با ديد منفی به بسیاری از مسائل در جامعه اسلامی می نگرند، چيست؟
پاسخ
بررسی روحيه بدبينی، يا به تعبير شما منفی نگری، بحثی بسيار پردامنه و دقيق است و اگر ما موشكافانه نگاه كنيم، اين حالت نه تنها به جوانان جامعه اسلامی ما محدود نمیشود؛ بلكه در همه ی جوامع و سنين مختلف مشاهده می شود؛ حتی شايد بعضی از اين منفی نظری ها را هم بتوانيم عليرغم بار منفی واژه آن، مثبت بدانيم؛ به همين جهت ضروری است كه جغرافيای بحث را روشن كنيم تا بدانيم حوزه های بدبينی كجاست و در اين صورت است كه ما راحت تر، اين حالت را ريشه يابی می كنيم.
منفی نگری و بدبينی را بيشتر در دو حوزه بدبينی عقيدتی و رفتاری مورد مطالعه قرار میدهيم.
الف: بدبينی عقيدتی
معمولاً افرادی كه با خدا ارتباط ندارند مانند؛ ماترياليست ها به اين نوع منفی نگری گرفتار می شوند؛ زيرا اينان بر طبق بينش مادی خود جهان را هدفدار نمی دانند و به تبع آن برای انسان هدفی ترسيم نمی كنند؛ از اين رو احساس پوچی و در نهايت خودكشی در بين افرادی كه نگرش مادی دارند بيشتر مشاهده می شود. در شعر بعضی از شاعران ايرانی نيز اين حالت ديده می شود:
افلاك كه جز غم نفزايند دگر ننهند بهجا تا نربايند دگر
نا آمدگان اگر بدانند كه ما از دهر چه كشيديم نايند دگر[1]
ب: بدبينی رفتاری
منظور از اين قسم منفی گرائی، زير سؤال بردن نظام خلقت، اعتراض و... نيست؛ بلكه چه بسا افراد خداپرست كه نگرش مادی ندارند؛ امّا از زندگی لذت نبرده و به ديگران به ديده منفی می نگرند.
اين قسم بدبينی به سه دسته تقسيم می شود
1. بدبينی نسبت به خود
اين واژه هر چند در ظاهر بار منفی دارد، امّا در نهايت چون برای كنترل خودخواهی و عجب و خودپسندی، مفيد است، بايد از اين مقوله با نام صفتي پسنديده ياد كرد. علي (عليه السلام) می فرمايد: «مؤمن صبح را به شب نمی گذارد و شب را به صبح سپری نمی كند مگر آنكه خود را متهم می داند و نسبت به خود سوءظن دارد.»[2] اين حالت باعث می شود كه انسان به نقائص خود بينديشد و از عيب جويی ديگران اجتناب ورزد؛ بنابراين، چنين منفی نگری نه تنها بد نيست بلكه مفيد هم است.
2. بدبينی نسبت به خدا
اين نوع بدبينی غالباً در مواقع بحرانی و در دل های افراد سست ايمان پيدا می شود مثل؛ وقتی كه فرد به بيماری، فقر، فقدان نزديكان و... دچار می شود و اين گرفتاری ها را به خدا و عوامل معنوی نسبت می دهد. در صورتی كه بسياری از مشكلات را اعمال خود انسان پديد می آورند مثل واقعه جنگ احد كه در قرآن كريم بدان اشاره رفته است و بعضی گمان برند و گفتند كه اين شكست دليل به ناحق بودن ماست و اگر به وحی خدا و آيين حق بود شكست نمی خورديم و... در صورتی كه علت شكست غرور، طمع و نا فرمانی آنان بود. اين بدبينی از نظر شرعی حرام و گناه كبيره است.[3]
دلائل اين بدبينی را هم می توان «انتظار استجابت فوری دعا»، «انتظار فتح و پيروزی بدون تلاش و فعاليت» و... دانست.
3. بدبينی نسبت به ديگران
هرگاه عملی از كسی سر زند كه قابل تفسير صحيح و نادرست باشد و ما آنرا به صورت نادرستی تفسير كنيم دچار بدبينی به ديگران شده ايم. در قرآن از اين نوع بدبينی نهی شده ايم حتی بعضی از اين نوع منفی نگری ها را هم گناه دانسته است...[4] ؛ البته به اين نكته بايد توجه داشته باشيم كه گاهی انسان بی اختيار، نظر منفی نسبت به ديگران پيدا می كند؛ ولی مهم آنست كه ما به اين گمان منفی ترتيب اثر ندهيم.
تا اينجا متوجه شديم كه بحث منفی نگری دريائی از ظرائف است كه مجال بيشتری را می طلبد و مختص به يك قشر خاصی يا جامعه مذهبی خاصی نيست؛ بلكه يك اختلال شناختی و رفتاری است كه قابل درمان است. با وجود اين به بعضی از عواملی كه جوانان براساس آنها به منفی گرائی سوق پيدا كرده اند اشاره می كنيم:
1. عقده حقارت
كسی كه گرفتار خود كم بينی است سعی می كند ديگران را در محيط فكر خود حقير، پست و آلوده حساب كند تا از عقده خود بكاهد.
2. پيش داوری
گاهی عدم تحقيق، كمی اطلاعات و عجله در قضاوت و داوری، انسان را وادار به متهم كردن ديگران و صدور حكم ناصحيح می كند. تعجيل، صفتی شيطانی است و نتيجه آن هم شيطانی خواهد بود.
3. مدرسه
گاهی مدرسه و معلمين، خصوصاً معلمينی كه قيافه ای مذهبی دارند به گونه ای رفتار كرده اند كه جوان دچار بدبينی و منفی نظری شده است.
4. انتظار فراوان
توقع و انتظار بيهوده و بی جا نيز باعث منفی نگری می شود. هر چه سطح توقع و انتظار بالا باشد احتمال منفی نگری و سرخوردگی بيشتر است؛ زيرا بر آورده نشدن اين انتظارها از سوی ديگران به تدريج تبديل به منفی نگری نسبت به افراد می شود. مثلاً ما انتظار داريم كه يك جامعه كامل و سالم اسلامی و بر خاسته از عدالت گريايی و مجری كامل حق انسان ها داشته باشيم كه يا هيچ عيب و نقصی در كار نباشد يا اگر هم باشد در حدّ بسيار كم. اين ايده آل گرايی، توقع ما را از مجريان قانون به حد فراوانی افزايش می دهد و در صورت نبود يا كمبود مسائل مورد نظر آرمان گرايانه ما به همه بد بين می شويم و به منفی بافی رو می آوريم.
5. آلودگی
افرادی كه خود آلوده اند، ديگران را نيز آلوده می پندارند و از طريق مقايسه به نفس، مردم را به كيش خود می پندارند؛ مثل كسی كه عادت كرده از راه حرام پول در آورد، اگر ديد كسی پول دار شده يا به وضعيت مثبت اقتصادی رسيده است، چنين قضاوت می كند كه آن شخص هم به طريقی از راه قاچاق و خلاف، مال به دست آورده است و فكر نمی كند از طريق مثبت هم می شود به كسب و كار پرداخت.
6. گذشته اجتماعی
گاهی جوانان در گذشته زندگی اجتماعی خود برخوردهايی از ادارات يا سازمان ها ديده اند كه از لحاظ اخلاقی و اجتماعی نامناسب بوده است. اين جوانان با تعميم دادن اين موارد، به همه چيز و همه كس بدبين می شوند و به شدت حس تنفر در آنان شكل می گيرد.
7. مسئولان
وجود رفتارهای متناقض و متضاد در ميان برخی از مسئولان، يا تفاوت گفتار با رفتار آنها باعث ايجاد نگاهی منفی در جوان می شود و او همه را اين گونه می پندارد.
8. تحليل نادرست
عدم توانايی تحليل درست در اتفاقات و مسائلی كه در اطراف جوان می افتد نيز باعث می شود حس منفی نگری در او تقويت شود.
9. خودمحوری
افرادی كه خود محور هستند و همه چيز را با مقياس «خود» می سنجند، اگر رفتاری مخالف آنچه خود می پسندد، ببيند، ديد منفی نسبت به آن پيدا می كند.
10. تربيت خانوادگی
گاهی تربيت خانوادگی و رفتارهای حاكم بر خانواده، موقعيت اجتماعی فرهنگی خانواده و... نيز باعث ايجاد منفی نگری می شود.
11. «مشكلات روحی روانی»، «سرخوردگی اجتماعی»، «گروه همسالان» و... نيز ممكن است از عواملی باشند كه جوان را به اين مسير سوق میدهند.
12. فقدان شناخت صحيح و يا وجود شناخت های غلط
مهمترين عامل بدبينی، فقدان شناخت های لازم و صحيح و يا وجود شناخت های غلطی است كه در جوان شكل گرفته است و عدم شناخت و يا شناخت غلط مانع از ديدن حقيقت میشود و نيافتن حقيقت انسان را به سوی بدبينی میكشاند.
اين ها گوشه هائی بود از عواملی كه ديد منفی را در جوان ايجاد میكند، همان طور كه گفتيم؛ چون اين يك نوع اختلال است پس لازم است درمان شود.
پي نوشت ها:
[1] . منسوب به خيام.
[2] . نهج البلاغه، خطبه 211.
[3] . ر.ك: دستغيب، گناهان كبيره.
[4] . حجرات/12.