قاتل محمد رضا شاه پهلوی
گفت و شنود شاهد یاران با محمد نعمتی
قیام 15خرداد آغازنهضت عظیم اسلامی به رهبری امام درشیرازنیز آثار ارزشمندی خود را بر جای نهادو روحانیون مبارز آن خطه به شکلی جدی وارد میدان مقابله بارژیم شدند.در این میان نقش شهید آیت الله دستغیب ازبرجستگی خاصی برخوردار است .در این گفتگو اززبان کسی که خود ازهمان روزها ی نخست درمیدان مبارزه بوده،نکات جالبی ازبازتاب این قیام درشیراز مطرح شده است.
از بازتاب حوادث 15 خرداد در شیراز چه خاطراتی دارید؟
منزل ما پشت بازار حاجی بود، یعنی یک کوچه مانده به مسجد جامع عتیق که سنگر مبارزه شهید آیتالله دستغیب بود. مغازه ما یک کوچه پائینتر از منزل آقای محلاتی و مجاور منزل برادر ایشان و طبعا مسیر عبور ما هم از جلوی مدرسه علمیه خان و از جلوی منزل شهید دستغیب و آقای محلاتی بود.
در روز 15 خرداد، شیراز مثل اکثر شهرهای ایران آبستن حوادثی بود. متاسفانه در آن زمان رسانههای گروهی چندانی در اختیار مردم نبود. افراد کمی رادیو داشتند، روزنامهها هم تیراژ زیادی نداشتند و همین رسانهها هم در اختیار دستگاه بود و اخبار زیادی پخش نمیشد. بهترین وسیله نقل و انتقال اخبار خود مردم بودند و در راس مردم، روحانیون بودند که از منبرهایشان به عنوان سنگر در جهت مبارزههای عقیدتی و سیاسی و ... استفاده میکردند.
سخنان امام باعث تغییر در روش کار منبریها و منبرهای ما تبدیل به سنگرهای آتش علیه دشمن شد. در اثر این خطابهها، مردم که تا آن موقع کاری به سیاست نداشتند، چشم و گوششان باز شد و شاه که تا آن زمان توانسته بود به عنوان یک چهره محبوب در میان مردم جا باز کند، رسوا شد. او به اماکن مقدسه میرفت و از این رفتنها عکس و فیلم تهیه و در بین مردم پخش میکردند و مردم هم فکر میکردند که او شاه شیعه است. صحبتهای روحانیون مبارز باعث شد که مردم به حقایق تلخی در مورد شاه پی ببرند و از او و دستگاهش نفرت و انزجار پیدا کنند.
بعد از جریان لوایح ششگانه، روحانیون این موضوع را برای مردم شکافتند و آنان را از واقعیت این جریان آگاه کردند. بعد از آن هم با سخنرانی امام در روز عاشورا، مردم کم و بیش آماده حرکت شدند. در شیراز هم بزرگان این شهر در حال آماده کردن مردم بودند. در مسجد جامع عتیق، شوری در مردم به وجود آمده بود. آن شبها و روزها مسجد جامع تب عجیبی داشت. مردم به محضر شهید دستغیب میآمدند، سئوال میکردند و انتظار پاسخ داشتند. این انتظار بالاخره در صبح 15 خرداد برای خیلیها به نتیجه رسید، هر چند نتیجه دردناک بود.
صبح در حدود ساعت 8، از جلوی مدرسه خان که عبور میکردم دیدم کم و بیش شلوغ است، یک شلوغی غیر عادی، در جلوی خانه شهید دستغیب خیلی شلوغ است و از حرفهای مردم فهمیدم که آقایان را دستگیر کردهاند، اما موضوع هنوز کاملا برای من روشن نشده بود. مدتی که گذشت فهمیدم آقای محلاتی و برادر و فرزند شهید دستغیب را گرفته و به تهران منتقل کردهاند، اما موفق به دستگیری شهید دستغیب نشدهاند. بعد از مدتی مردم از طرف مدرسه آقا باباخان و دروازه سعدی به طرف چهار راه زند شروع به حرکت کردند. من هم همراه جمعیت به راه افتادم و تا فلکه
شهرداری و خیابان انوری و چهار راه شیر رفتم. عدهای از ساواکیها در بین مردم بودند.
حضرت امام در سخنرانیهایشان بر چند نکته تاکید داشتند: اسرائیل، بهائیت، فساد اجتماعی و اشتباهات و تعمدات سیاسی دربار. مردم هم طبعا از طریق روحانیت روی این مسائل حساس شده بودند، به همین خاطر در طول راه، مغازههای مشروب فروشی مورد حمله قرار گرفتند. این مغازهها در شهر زیاد بودند. بعد از جریان 15 خرداد، دولت شاه اولین کاری که کرد، بازسازی این اماکن بود. مردم از چهار راه شیر به طرف سه راه احمدی حرکت کردند و اوج درگیری در آنجا بود. هنگامی که ما رسیدیم، مردم ماشین شهربانی را آتش و یک سرهنگ را کتک زده بودند. در این تظاهرات، زنان هم شرکت داشتند. درگیریهایی به صورت پراکنده به وجود آمد و پلیس علیه مردم خشونت زیادی را به خرج داد. این جنگ و گریز تا ساعت 12 ظهر ادامه داشت، اما چون رهبران را گرفته بودند، مردم در بلاتکلیفی به سر میبردند. پلیس هم مردم را به پراکنده شدن دعوت میکرد. سرانجام جمعیت متفرق شدند.
همان شب رژیم دستور داد تمام مساجد شیراز را تعطیل کنند، چون خود رژیم فهمیده بود که بهترین مکانی که مردم میتوانند دور هم جمع شوند، مساجد هستند. شب هم دولت اعلام حکومت نظامی کرد. بعد از مدتی فشار علما و مردم بر رژیم برای آزاد کردن علمای زندانی شروع شد تا اینکه این فشارها نتیجه داد و شهید دستغیب و آقای محلاتی و بقیه به شیراز بازگشتند و مبارزه را ادامه دادند.
منبع: ماهنامه شاهد یاران53_54