محبت کامل و توسل تام

مرحوم بافقی به قدری به وجود حضرت بقیة الله عجل الله تعالی وفرجه الشریف محبت و ارادت میورزید که همواره ذکر و یاد حضرت را در قلب و بر زبان داشت و در همه ی امور، توسل به حضرت را کافی و تمام می دانست. تا آنجا که در هیچ مجلسی نمی شد که برای فرج آن حضرت، دعا نکند.

خود آن مرحوم فرمود: «در قم مرا با آیت الله حائری در این موضوع بحث بود که اگر کسی خود را سهواً و خطائاً و یا عمداً به دهان شیر و چنگال حیوان وحشی بیندازد و بعد متوجه شده، متنبه گردد و توسل به حضرت بقیة الله عجل الله تعالی وفرجه الشریف پیدا کند و او را بخواند که «یا صاحب الزمان ادرکنی»، آن حضرت او را دریابد».

مرحوم آیت الله حائری می فرمود: «چنین نیست؛ بلکه اگر سهواً یا خطائاً بیندازد، البته آن حضرت او را نجات دهد و اگر عمداً انداخت، چشمش کور شود، می خواست نیندازد. حضرت او را نظری نمی کند». من می گفتم: «مولایم ولی عصر آقاتر و جوانمردتر است از اینکه به عمد و سهو و خطای کسی نگاه کند. به هر حال اگر کسی خود را به دام هلاکت انداخت و بعد پشیمان شد و آن حضرت را به نصرت خود خواند، آن حضرت به جوانمردی خود، او را نجات می دهد و ایشان قانع نمی شدند».

تا اینکه واقع شد؛ یعنی کسی خود را عمداً به دهان شیر درنده انداخت و آن حضرت را طلبید. پس آن حضرت، او را نجات داد و من برای ایشان نوشتم: «دیدی فلانی چطور خود را عمداً به دهان شیر درنده انداخت با اینکه می دانست کیست و زبان حال شما چه بود».

خلاصه مرحوم آیت الله حائری تصدیق کرد و در این عمل، تسلیم شد. مرحوم رازی می نویسد، آن شخص، خود مرحوم بافقی بود و آن شیر هم سلطان معاصرش بود و قضایای قم و تبعید و. .. را اشاره می فرمود.

التقوی و ما ادراک التقوی،ص110

موضوع سایت رویش: