وسوسه های اعتقادی دارم!
سوال
درباره وسوسههای اعتقادی توضیح دهید؟
پاسخ
دل آدمی هرگز از فكر و خیال خالی نمیباشد. بلكه همواره محل راه یافتن خیالات و افكار میباشد حتی گاهی وقتها می شود كه انسان متوجه نمیشود در دل او چه میگذرد. دل آدمی مانند نشانه است كه از اطراف تیرها به آن میافكنند یا حوضی است كه آب از مسیرهای بسیار برآن جاری میشود یا خانهای كه درهای بیشمار دارد و از آن اشخاص مختلف داخل میشوند. دل كه لطفی از لطفهای الهی است همواره میدان هجوم خیالات و جولانگاه افكار است كه گاهی منشاء پیدایش خیالات باطل شیطانی می شود و گاهی زمینه پیدایش افكار خدا پسندانه .
اشتغال دل
آنچه دل انسان را مشغول میكند دو قسم است
اول : افكاری كه او را به عملی تحریك می كنند كه موجب علاقمندی به انجام آن عمل و در نتیجه اقدام به آن عمل میشود حال عمل خوب یا بد.
دوم : افكاری كه محرك بر كاری نیستند و محض خیال هست گرچه گاهی موجب نشاط یا ناراحتی میشوند كه بهواسطه آن نشاط یا ناراحتی باعث بعضی كارهای خیر و شرّ میگردد چه خیالات پسندیده و با فایده و چه خیالات فاسد و دروغین از جمله وسوسه درونی .
وسواس
وسواس چهرههای گوناگون دارد و در بسیاری از ابعاد زندگی مبتلایان ریشه میگستراند. این خصلت ناپسند چنان پنهانی در عرصههای خیالات آدمیان رخ مینماید كه جز با دقت و تأمل و هوشیاری به چشم نمیآید و این است كه تنها با شناخت هرچه دقیقتر آن، میتوانیم امید به مبارزه با آن داشته باشیم.
وسواس اعتقادی
یكی از نمونه های بارز وسوسههای شیطانی وسوسههای اعتقادی است . شیطان به اندك راضی نیست و به هر شكلی در دل راه مییابد تا آدمی را از صراط ایمان بلغزاند . آری! شیطان میكوشد تا مومنان را در اعتقادات و مبانی فكری و سوسه كند و پایه های ایمانی آنها را سست سازد و در مقابل مومنان همان گونه كه به خداوند استغاذه می كنند و به درگاه او پناه می برند و از امامان معصوم (علیهم السلام) و بقاع متبركه آنان و حج وعمره و نماز و روزه و صدقه و صله ارحام وخوش زبانی وتقدم در سلام و به ویژه لعن ونفرین بر شیطان و دشمنان خداوند و معصومین (علیهم السلام) استمداد می جویند. باید این وسوسه های اعتقادی را به یاری عقل و اندیشه رفع كنند تا بتوانند در برابر وسوسه های اعتقادی شیطان بایستند.
روایاتی در وسواس اعتقادی
درزمینه وسوسه های اعتقادی روایاتی میآوریم تا به مدد اندیشیدن در آنها بنیادهای ایمان خویش را استوارتر سازیم.
مردمی به پیغمبر (صلی اله علیه و اله) شكایت كردند از وسوسه هایی كه در دل آنها می افتد كه اگر باد آنها را به جای دور اندازد یا قطعه قطعه شوند دوستتر دارند از اینكه این وسوسه ها را به زبان آورند. رسول خدا (صلی اله علیه و اله) فرمود: این را فهمیدید كه این وسوسه ها بر شما بسیار سنگین است ؟ عرض كردند : آری! فرمود: پس هرگاه احساس كردید این خطورات شیطانی به سراغتان آمده بگوید : آمنا بالله و رسوله و لاحول و لاقوه إلا بالله.
خداوند متعال درباره بندگانش رحمتهای عمومی و همگانی دارد كه شامل مؤمن و كافر است و این به دلیل رحمانیتی است كه خداوند دارد ، و نیز لطفهایی ویژه به بندگان صالح و مؤمن خود دارد كه به سبب رحیمیت اوست. چنین نیست كه خداوند به وسوسه های پلید ابلیسی كه در اعتقادات بندگان بی اعتنا باشد.به محض پناهندگی بندگان به درگاه خداوند دستگیری خواهند شد و حضرتش برای آسایش آنان از بعضی كارهایی كه لازمه آن عذاب و عقاب است صرف نظر می فرماید .مثل نادانی و جهل و فراموشی وسهو و اشتباه و تقصیر و ناتوانی بر انجام كار و اجبار... این همه الطاف در حدیثی به نام حدیث رفع آمده است.
تقویت روح ایمان و دلگرمی مسلمانان و مؤمنان می نماید:
از امام (علیه السلام) راجع به وسوسه هایی كه شیطان های جنی و انسی در قلب ایجاد می نمایند پرسیده شد. آن حضرت فرمود: چه كسی می تواند دل خود را از وسوسه های شیطانی اگرچه بصورت حدیث نفسانی باشد نگهدارد؟ باز از آن حضرت سؤال گردید اگر این وسوسه های شیطانی اعتقادی فراوان و بزرگ شود؟ فرمود: بگو «لااله الاالله» و در حدیث دیگر واردشده بگو «لاحول ولاقوه الا بالله».
از جمیل بن دراج روایت شد كه گفت: «به امام صادق (علیه السلام) عرض كردم به درستی كه شیطان در قلبم وسوسه بزرگی می كند» آن حضرت فرمود: «بگو لا اله الا الله». جمیل گفت: هرگاه كه آن نوع وسوسه ها در دلم می آمد با ذكر «لا اله الا الله» آن وسوسه از بین می رفت. حضرت امام صادق (علیه السلام) فرمود: «مردی نزد پیغمبر(صلی اله علیه و اله) آمده عرض كرد ای رسول خدا! هلاك شدم حضرت فرمود: «آن خبیث نزد تو آمد بتو گفت : ترا چه كسی آفریده ؟ گفتی: خدا. سپس به تو گفت : خدا را چه كسی آفریده؟ آن مرد عرض كرد آری! سوگند به آن كه تو را به راستی به نبوت برانگیخته چنین بود؛ پس رسول خدا فرمود: «به خدا این محض ایمان است.» یعنی همین ترس از اینكه هلاك شده باشی هنگامی كه این خاطره در دلش گذشته محض و عین ایمان است؛ زیرا كافر از این خاطره ها؛ بلكه بالاتر از آنها هراسی در دل ندارد و در حدیث دیگر فرمود: «به تحقیق شیطان از راه كردار، شما را وسوسه می كند و موفق نمی شود و از راه گمراهی در عقایدتان وسوسه می كند؛ پس در این حال ، هر كدام از شما باید خداوند یكتا را یاد كنید.
نكتههایی برای قطع وسوسه
1. تخلیه نفس از صفات رذیله:
راههای نفوذ شیطان به دل را ببندیم و با آنها مبارزه كنیم، چرا كه حتی اگر یكی از آنها باز باشد شیطان داخل میشود و مشغول وسوسه میگردد. راههایی چون شهوت، غضب، طمع، حسادت، دشمنی، خودبزرگبینی، ترس، محبت دنیا، فقر، تعصبی بودن، بدگمان به خدا و انسانها بودن و... توجه به این نكته بسیار مهم است كه در بسیاری اوقات، اعمال بد و سوء رفتار ما موجب پدید آوردن افكار باطل میباشد كه هر قدر معاصی و زشتیهای رفتارها بیشتر رسوخ نماید این افكار نیز شدت می یابد.
2. پركردن دل به شریفترین ملكات
گشودن درهای نیك و پسندیده مانند انجام كارهای نیك و توبه و پشیمانی از رفتار بد گذشته خصوصاً تلاشی برای رسیدن به اخلاق خوب ، احترام به پدر و مادر، ذكرالهی در دل و زبان و توجه جدی به انجام واجبات همواره بدانیم كه اگر با معنویت و فضایل زیبای اخلاقی انس بگیریم غیر قابل توصیف لذتی دارد.
3. استفاده از منابع دینی، بحمدالله ما منابع ارزشمندی در دینمان داریم كه میتوانیم بهترین بهره ها را از آن منابع غنی ببریم، از جمله ارتباط مستمر با بزرگان و علماء، و داشتن دوستان پاك و اهل تقوی، شركت در جلسات مذهبی، مطالعة كتابهای با ارزش و متنوع دینی، مطالعه مستمر رسالة احكام و عمل به آن، كمك گرفتن و متوسل شدن به اهلبیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) و....
4. مواظبت بر ذكر خدا
به ذكر الهی مشغول شدن در دل و با زبان، چرا كه پس از دو مرحله اول باز امكان نفوذ شیطان از راه های مخفی وجود دارد وباید با استمداد و كمك گرفتن از خداوند به وسیله ذكرهای قلبی یعنی دل را به یاد خدا مشغول ساختن راه را برای هرگونه نفوذ شیطان ببندیم .
ثمره این علاج
بستن راههای خیالات و از بین بردن وسوسهها اگر چه سخت است لكن مرتبهای بزرگ است؛ چرا كه از مداومت ذكر خدا و یاد خدا ، انس به او حاصل می شود و از انس به او مرتبه شوق لقای او و محبت او كه بزرگترین مراتب رحمت الهی است به دست می آید و درهای شناخت از عالم رحمت بی كران الهی گشوده می شود و به آن سبب از تاریكیها، شكها و خیالات و وسوسهها بیرون میآید و در این صورت است كه نفس انسانی به مرتبه ایمان و ثبات در عقاید و معارف می رسد چنانكه خدای تعالی فرمود: « ألا بذكرالله تطمئن القلوب»؛ یعنی آگاه باش به سبب یاد خدا دل ها به مرتبه ایمان میرسد.
آری! ذكر و یاد خدا راه رهایی از دامهای شیطان است . كیمیای تذكر، بندگان را از وسوسههای شیطان میرهاندو به بارگاه قرب ربوبی می برد.
انسان هر لحظه كه از یاد خدا غافل ماند شیطان در دلش جا باز می كند و شروع به وسوسه می نماید. آیه 83 سوره صاد می فرماید: «هر كه از یاد خداوند رحمان باز میماند، برانگیزانیم شیطان را كه قرین و همنشین او باشد.
و در سورة اعراف آیه 201 آمده است: «كسانی كه متقی و پرهیز كارند هر گاه بر ایشان وسوسهای از شیطان برسد، هشیار و متذكر خدا میشوند؛ پس به واسطه تذكر، دیده بصریت ایشان بینا میشود و از چنگ وسواس رها می گردند.
برخی از وسوسههای اعتقادی به دلیل شبهات است كه لازم است برای شبهه زدایی با افراد كارشناس دینی مشورت كنیم و با دریافت پاسخی قانع كننده آنها را بر طرف كنیم.
در پایان یادآور میشویم كه چه بسا این گونه در ذهن برخی از افراد با ایمان بیاید ولی مهم این است كه افكار مؤمن با زیركی و هوشیاری خود مراقب سلامت روح از فتنههای شیطانی باشد. پس مهم این است كه نگذاریم این وسوسهها در دلمان نفوذ كند و مراقب اعمال نیك و انجام واجبات و حفظ نعمت والای حجت اهل بیت ـ علیهم السلام ـ باشیم كه با هیچ چیز نمیتوان آن را معامله كرد.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. ثقه الاسلام كلینی – اصول كافی – انتشارات دفتر نشر فرهنگ اهل البیت(علیهم السلام) – 4جلدی، ترجمه سید هاشم رسولی.
2. مرحوم ملااحمد نراقی – معراج السعاده – انتشارات دهقان – چاپ هشتم
3. محمود ارگانی حائری – شناخت و درمان وسوسه و وسواس در اسلام – ناشر : مجمع ذخائراسلامی – سال 1377 قم
4. استاد مكارم و همكاران – تفسیر نمونه – انتشارات دارالكتب الاسلامیه – چاپ 27 –1381- قم
5. امام خمینی (ره) – پرواز در ملكوت – ج 2 – بحث توبه و وسواس
6. محمد محمدی گیلانی – شرح مناجات شعبانیه – انتشارات سایه – قم 1373 – بحث قلب و اطوار مختلف آن
7. محمد نجاتی – قرآن و روانشناسی – انتشارات آستان قدس رضوی – مشهد 1377 – بحث روش قرآن در روان درمانی
8. صادق احسان بخش – سی گفتار – انتشارات صادقین – 1374 – بحث اذكار ، ادعیه ، تسبیح
9. وفا وجعفر و دیگران – فرازهایی از معارف قرآن – انتشارات نمایندگی ولی فقیه در سپاه – 1376