چه گناهانی مانع استجابت دعا می شود؟

بر اساس روايات، دلايل عدم استجابت دعا را چندين عامل تشكيل مي‌دهد و اسباب آن در مواردي؛ چون لقمه حرام، غيبت، حسادت، نان از راه دين خوردن و... است.
يكي از سفارش‌ها و آموزه‌هاي قرآن براي ما، دعا كردن است و خداوند در سوره مباركه بقره آيه شريفه 186 مي‌فرمايد كه به بندگانم بگو من به شما نزديك هستم مرا بخوانيد تا شما را اجابت كنم. پس چطور مي‌شود كه ما گاهي خدا را مي‌خوانيم ولي اجابتي نيست؟ ما در اين گفتار به دنبال پاسخ به اين سؤال هستيم.
دعا؛ فصل ويژه در زندگي اهل معرفت
دعا، فصل ويژه‌اي در زندگي اهل معرفت است و حدود سي عامل و اصل موجود است تا دعايي مستجاب شود. بدين ترتيب علل و عواملي هستند كه اين‌ها دست به دست هم مي‌دهند تا مقدمه استجابت دعا شوند از مجموع روايتي كه در دست داريم سي عامل حاصل مي‌شود كه هنگامي كه با هم همراه شوند زمينه استجابت دعا را فراهم مي‌كنند و بالطبع هر كدام از اين‌ها رعايت نشود سبب عدم استجابت دعا مي‌شود.
لقمه حرام و عدم دقت در خوردن رزق طاهر؛ عامل حبس دعا
از پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله) در جلد 81 كتاب شريف بحارالانوار صفحه 352 و كتاب شريف عدةالداعي ابن فهد حلي صفحه 242 روايتي نقل شده است كه در آن به مواردي اشاره مي‌شود كه پيامبر(صلی الله علیه و آله) بعضي از اركان و رئوس اصلي سبب عدم استجابت دعا را متذكر مي‌شود و اسباب اول را پيامبر(صلی الله علیه و آله) برگرفته از منش افراد در كسب لقمه ذكر مي‌كنند؛ يعني لقمه حرام و عدم دقت در خوردن لقمه پاكيزه و طاهر، سبب مي‌شود دعاي انسان مستجاب نشود.
عدم استجابت دعا به خاطر خوردن لقمه حرام به اثر وضعي گناه در زندگي انسان برمي‌گردد؛ گناهان آثار وضعي‌اي در زندگي انسان ايجاد مي‌كنند، از آن جمله اين‌كه فاصله انسان را از معبودش زياد مي‌كنند و به تبع آن سبب حبس شدن دعا مي‌شوند. جمله‌اي كه اميرالمؤمنين(علیه السلام) در دعاي كميل ذكر مي‌كنند: «اللهم اغفرلي الذنوب التي تحبس الدعا؛ خدايا از آن گناهاني كه سبب حبس شدن دعا مي‌شوند به تو پناه مي‌برم.» يعني گاهي از اوقات ناخواسته و ناخودآگاه ما به دست خودمان ارتباطمان را با خدا قطع مي‌كنيم.
غيبت؛ بازداشت‌گاه خواسته‌هاي انساني
بعد از لقمه حرام، شاخص گناهاني كه مانع از اجابت دعاست پرده‌دري و حريم‌دري از مؤمنين است كه ما به آن غيبت مي‌گوييم، غيبت زن و مرد مسلمان سبب مي‌شود كه انسان دعايش محبوس شود و عدم اجابت دعا به دنبالش است؛ يعني انسان‌هايي كه گرفتار اين رذيله زشت اخلاقي هستند و پشت سر مردم حرف مي‌زنند و باكي ندارند كه از مردم نزد آن‌ها چيزي گفته شود عرض و آبروي مردم برايشان مهم نيست و اهل غيبت هستند، دعاهايشان حبس مي‌شود.
حسادت؛ گورستان ادعيه مستجاب نشده
يكي ديگر از دلايل عدم استجابت دعا، حسادت است؛ دعاي حسود را خداوند مستجاب نمي‌كند كه يكي از علت‌هايي كه افراد وادار به غيبت مي‌شوند حسادت است؛ چون حسود چشم ديدن نعمتي را در مرام و مشي زندگي كسي ندارد و در صدد تخريب او بر مي‌آيد به همين واسطه دريچه‌هاي رحمت خدا را به روي خودش مي‌بندد. خدا هيچگاه نمي‌گذارد بنده مؤمنش ضايع شود، خداوند تبارك و تعالي وعده داده كه مؤمنين و اهل تقوي را ياري مي‌كند و اگر انسان ناخواسته و ناخودآگاه براي حريم‌شكني افراد ورود پيدا كرد خداوند با اين كيفيت فرد را از رفتن آبرويش حفظ مي‌كند.
چشم‌بستن بر مظاهر دنيوي؛ راهي در استجابت دعا
نكته ديگري كه از عوامل عدم استجابت دعاست گرفتار شدن به مظاهر دنياست، افرادي كه چشمشان از مظاهر دنيا پر مي‌شود دعايشان محبوس مي‌شود. در لسان روايت داريم كه فرد متكبر و انساني كه دچار عُجب شده است دعايش مستجاب نمي‌شود؛ انساني كه خود را برتر و بزرگ‌تر از ديگران مي‌بيند احساسي كه در درون خود دارد اين است كه بقيه در پيشگاهش بايد كوچكي كنند و براي خودش منزلت و جايگاهي قائل است؛ به تعبير روايات در مرحله ديگري دريچه‌هاي رحمت خدا به رويش بسته مي‌شود و تقاضاهاي آن‌ها در غالب دعا محبوس مي‌شود.
عجب و خودبزرگ‌بيني؛ حبط كننده دعاها
انسان‌هايي كه دچار عجب شده‌اند نيز دعايشان مستجاب نمي‌شود كه عجب با تكبر فرق مي‌كند در تكبر انسان خودش را بزرگ مي‌بيند در عجب انسان عملش را بزرگ مي‌بيند و فكر مي‌كند بهترين كار را او انجام مي‌دهد بهترين خدمت را او دارد مي‌كند، بهترين نماز از او صادر مي‌شود، بهترين كار خير را او داردانجام مي‌دهد، بهترين شيوه و روش را او دارد، اين يك حالت ترفع باطني در او ايجاد مي‌كند كه هم نتيجه آن كبر مي‌شود و هم اين‌كه غره و مغرور به اعمالش مي‌شود و اين‌ها دست به دست هم مي‌دهند تا دعا مستجاب نشود.
يكي ديگر از دلايل عدم استجابت دعا، حسادت است؛ دعاي حسود را خداوند مستجاب نمي‌كند كه يكي از علت‌هايي كه افراد وادار به غيبت مي‌شوند حسادت است؛ چون حسود چشم ديدن نعمتي را در مرام و مشي زندگي كسي ندارد و در صدد تخريب او بر مي‌آيد به همين واسطه دريچه‌هاي رحمت خدا را به روي خودش مي‌بندد
قلب قسي جايي را براي اجابت دعا نمي‌گذارد
افرادي كه داراي قساوت قلب شده‌اند و رحم به هم‌نوع خودشان ندارند، افرادي كه نسبت به اتفاقاتي كه در اطرافشان مي‌افتد احساس تكليف و وظيفه نمي‌كنند و بي‌تفاوت از كنار نارسايي‌ها، رنج‌ها و مشقات به آساني مي‌گذرند خداوند نيز دعاي آن‌ها را مستجاب نمي‌كند.
ريا؛ دور كننده ادعيه از ايصال الي المطلوب
اثر ديگري كه باعث مي‌شود دعا حبس شود رياكاري است، انسان‌هايي كه به دنبال خودنمايي و مطرح كردن خودشان هستند گرفتار بيماري‌اي مي‌شوند كه در يك مقطعي وقتي درمانده مي‌شوند درهاي رحمت خدا به روي آن‌ها بسته مي‌شود.
اهل طعنه دعايشان راهي به آسمان ندارد
افرادي كه با زبانشان به مردم زخم زبان مي‌زنند و در رفتار و حركات و سكنات خود «طعنه» مي‌زنند و اهل طعنه زدن هستند دعايشان راهي به آسمان ندارد حالا يك وقت اين كار در محيط خانواده است و زن و شوهر هستند كه اين كار زشت را انجام مي‌دهند يا در بين قوم و خويش يا در بين همكاران صورت مي‌گيرد، خلاصه اين‌كه بعضي افراد لطيف و مهربان و دلچسب نمي‌توانند حرف بزنند بالاخره در صحبت‌هايشان يك زخم زباني به طرف مقابل مي‌زند اين نيش زدن‌ها باعث مي‌شود كه دريچه رحمت خدا به روي انسان بسته شود و دعا حبس شود.
خود قديس‌بيني؛ عاملي در عدم اجابت دعا
افرادي كه گناه خود را به گردن ديگران مي‌اندازند و از خود يك قديسي مي‌سازند كه هرچه خرابكاري و تاريكي هست متوجه اطرافيان مي‌كنند و خودشان را از خطا و اشتباه بري مي‌كنند و انتقادپذير نيستند و اشكالاتشان را نمي‌بينند، اگر اشكالي هم بر آن‌ها وارد شود بدون استثناء همه را به گردن ديگران مي‌افكنند، خودشان را تقريبا طاهر مي‌بينند، انسان‌هايي كه چنين حالتي پيدا مي‌كنند در لسان روايات داريم كه دعايشان حبس مي‌شود.
افرادي كه با خودبزرگ‌بيني خود سبب تحقير ديگران مي‌شوند به نحوي از شيوه رفتار و كار و مديريت خودش تعريف مي‌كند كه اين تعريف، ديگران را زير سؤال مي‌برد و زحمات ديگران را ناديده گرفته و ضايع مي‌كند به تعبير عاميانه‌اش افرادي كه به دنبال ضايع كردن مردم و مطرح كردن خودشان هستند اين‌ها در مقطعي، شرايطي را به وجود مي‌آورند كه ديگر امكان اجابت دعا برايشان نيست.
علاوه بر اين، پا را فراتر مي‌گذارند و خود را پاك جلوه مي‌دهند و ديگران را بد معرفي مي‌كنند در روش و رفتارش شيوه‌اي را پيش مي‌گيرد كه از آن شيوه برداشت عمومي بشود كه اين آدم صحيح و سالمي است و ديگران اين‌گونه نيستند اين دارد خوب عمل مي‌كند و ديگران خوب عمل نكردند با اين ديدگاه جلو مي‌روند. گروه ديگري كه دعايشان مستجاب نمي‌شود كساني هستند كه در زندگي نان دينشان را مي‌خورند؛ يعني با ابزار و با اسم دين و اسم خدا و پيغمبر(ص) رزق دنيايشان را تأمين مي‌كنند؛ يعني با شيوه، رفتار و كردارشان به نحوي جلب توجه مي‌كنند كه مردم اين‌ها را افرادي خداجو و خداخواه تصور كنند و به اين‌ها اعتماد مي‌كنند و گذران زندگي اين‌ها از اين راه است.
سخن به نجوا گفتن در جمع؛ عامل ايجاد سوءظن و راه حبس دعا
نكته جالب ديگري كه سبب عدم استجابت دعا مي‌شود «در گوشي» صحبت كردن است؛ آدم‌هايي كه در يك جمعي به شكلي صحبت مي‌كنند كه ايجاد سوءظن و گناه در بين مردم مي‌كند. توصيه داريم كه «اتقوا من مواضع التُهَم» يا مي‌فرمايد: «اتقوا ظنون المؤمنين» جايي كه متهم مي‌شويد پرهيز كنيد، كاري نكنيد كه سبب شويد مردم به واسطه شما به گناه بيفتند يا كاري نكنيد كه با رفتار و كردار شما مؤمنين دچار سوءظن بشوند. در جلسه‌اي نشسته‌اند كه يك دفعه دو نفر در گوشي باهم صحبت مي‌كنند با اين پيش‌فرض آن جماعت را متوجه به اين سمت مي‌كنند كه فكر و ذهنشان به مسير انحراف كشيده مي‌شود و سوءظن پيدا مي‌كنند.

http://akhlagh.porsemani.ir/content/%DA%AF%D9%86%D8%A7%D9%87%D8%A7%D9%86...