گناه از چاقو بُرَنده تر است

با سلام، سوال بنده از شما کارشناسان دین این است که تاثیر گناه در زندگی انسان چیست؟ آیا گناه  بر جسم هم تاثیر می گذارد؟

با سلام و احترام. سپاس از ارتباطتان با اين مجموعه.
از مسلمات دين و علم و تجربه است كه كردار انسان، خواه نيك و خواه بد، داراى پىامد و نتيجه، در دنيا و آخرت است و همچون بذرى است كه در مزرعه جهان كاشته مي‌شود، اگر بذر گل بود، نتيجه‌اش گل است و اگر خار بود، نتيجه‌اش خار است.
مؤمن اهل گناه نيست و چون گناه كند، فوراً متذكر مي‌شود و توبه مي‌كند. خطر بزرگ گناه اين است كه اگر انسان حواسش جمع نباشد، و زود توبه نكند، كم كم او را از گردونه مؤمنين خارج و به جرگه اهل ولايت شيطان داخل مي‌كند. ما دو نوع ولايت داريم؛ ولايت خداوند و انبيا و اوليا و ولايت شيطان. مؤمن تحت ولايت خداوند زندگى مي‌كند و سعادت و كمال او در دنيا و آخرت از اين طريق تأمين مي‌گردد. گناه در اين زمينه يك عمل شيطانى است و خطرش اين است كه انسان را از تحت ولايت خدا خارج و به كسانى پيوند مي‌دهد كه تحت ولايت شيطان زندگى مي‌كنند. عاقبت اين گروه هم روشن است كه اهل شقاوت و عذاب خواهند بود.
هدف نهايي‌اى كه دين براى انسان تعريف مي‌كند، قرب الى الله است و گناه دقيقاً باعث دورى از اين هدف مي‌شود و انسان را به كلى از مسير سعادت و كمال خود كه همان صراط مستقيم الهى و راه خدا است، باز مي‌دارد. چه اثرى مهم‌تر از اينكه گناه باعث نقض غرض مي‌شود؛ يعنى غرض انسان در زندگى خود، نزديك شدن به خدا است و گناه به عكس اين هدف انسان را از خداوند دور مي‌كند. اين مهم‌ترين اثر منفى و تخريبى گناه است.
همچنين تكرار گناه و مداومت آن موجب تيرگى و واژگونى قلب و مسخ انسان از حالت انسانيت به حالت درنده خويى و حيوان صفتى مي‌گردد، و نيز باعث گناهان بزرگ‌تر مي‌شود.
به عنوان مثال؛ گنهكارى كه براى اولين بار لب به شراب مي‌زند، چون مسلمان است، آشاميدن چند قطره از شراب براى او بسيار سخت است، ولى بار دوم كمى آسان مي‌شود و وقتى زياد تكرار شد، آشاميدن چند ليوان از آن براى او از آب خوردن آسان‌تر مي‌گردد.
آرى تداوم گناه حتى گناهان بزرگ را براى انسان آسان مي‌گرداند. در قرآن كريم آيات متعددى در اين رابطه وجود دارد؛ از جمله: «سپس سرانجام كسانى كه اعمال بد مرتكب شدند به جايى رسيد كه آيات خدا را تكذيب كردند و آن را به مسخره گرفتند». (1)
در تاريخ بسيار ديده شده كه افرادى بر اثر تداوم گناه و طغيان كارشان به كفر و انكار حق و به مسخره گرفتن آن رسيده است، اينها از آثار شوم گناه است كه دامنگير گنهكار مي‌گردد، چنانكه مداومت بر كارهاى نيك و عبادات، موجب صفاى دل و نورانيت بيشتر روح و جان مي‌شود.
با بررسى روايات بدست مي‌آيد كه گناهان مختلف، داراى آثار روحى و روانى گوناگوني در زندگي انسان دارد؛ از جمله:
1. قساوت قلب
يكي از اثرات گناهان كه بر روح آدمي اثر مي گذارد سختي دل حتي سختتر از سنگ است كه قرآن در تعبيري مي فرمايد: «سپس دلهاي شما بعد از اين واقعه سخت شد همچون سنگ ، يا سخت تر!» (2). امام على(علیه السلام) فرمود: «اشك چشم‌ها نخشكد مگر به خاطر قساوت و سختى دل‌ها و دل‌ها سخت نشود مگر بخاطر گناهان بسيار». (3)
امام باقر(علیه السلام) فرمود: «چيزى بيشتر از گناه، قلب را فاسد نمي‌كند، قلب گناه مي‌كند و بر آن اصرار مي‌ورزد تا در برابر گناه به زمين مي‌خورد و در نتيجه سرنگون و وارونه مي‌گردد در چنين حالتى موعظه در آن اثر نمي‌نمايد». (4) يعنى هيچ چيزى به اندازه خطا و لغزش و گناهكارى روح را بيمار و فاسد نمي‌كند، روح پشت سر هم كار سياه انجام مي‌دهد تا آن‌جا كه يكسره زير و رو مي‌شود و فطرت بشرى به يك حيوان درنده و بلكه بدتر از آن تبديل مي‌شود.
امام صادق(علیه السلام) مي‌فرمايد: «وقتى كه انسان گناه مي‌كند، در قلب او نقطه سياهى پديد مي‌آيد، اگر توبه كرد، آن نقطه پاك مي‌شود و اگر بر گناه خود افزود آن نقطه گسترده مي‌گردد به طورى كه همه قلب او را فرامي‌گيرد و بعد از آن هرگز رستگار نمي‌شود». (5)
2. عدم استجابت دعا
گناه باعث مي شود دعاي انسان بالا نرود و به مرحله استجابت نرسد. اميرالمومنين در دعاي كميل يكي از ويژگي‌هاي گناهان را حبس دعا مي داند و عرضه مي دارد:خدايا! بيامرز برايم آن گناهانى را كه دعا را باز مي دارند، (6)
امام باقر(علیه السلام) فرمودند: «همانا بنده از خدا حاجتى مي‌خواهد، اقتضا دارد كه زود يا دير برآورده شود، سپس آن بنده گناهى انجام مي‌دهد خداوند به فرشته مي‌فرمايد: حاجت او را روا مكن و او را محروم ساز؛ زيرا در معرض خشم من درآمد و سزاوار محروميت شد». (7)
3. الحاد و انكار
گناهان كاري با انسان مي كند كه او را تا وادي كفر و بي ديني پيش مي برد. پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم) در ضمن گفتارى فرمودند: «همانا گناهان، گمراهى را بر گنهكار مسلط مي‌نمايد تا آن‌جا كه او را به رد ولايت و امامت وصى رسول خدا و انكار نبوت پيامبر و به همين منوال انكار يكتايى خدا و الحاد و كفر در دين خدا، آلوده مي‌گرداند». (8)
4. مانع معرفت
يكي از موانع معرفت، گناه است كه بر عقل و فطرت تأثير گذاشته و باعث انحراف از حق و ظرافت‌هاي خلقت مي‌گردد: «چرا هنگامى كه سختى و عذاب ما به آنان رسيد، تضرع نكردند و تسليم نشدند؟! بلكه دل‌هاى آنها قساوت پيدا كرد؛ و شيطان، آنچه را انجام مي‌دادند، در نظرشان زينت داد». (9)
5. مانع آرامش خاطر
آدمي به دنبال سعادت است، هر چيزي كه آسايش و آرامش او را بهم بزند، مانع كسب سعادت مي‌شود. آرامش و آسايش خاطر تنها در سايه ايمان به خدا و توجه به او و بي‌توجهي به دنيا بدست مي‌آيد. انسان وقتي گناهي مرتكب مي‌شود، وجدان اخلاقي او را مورد ملامت و سرزنش قرار مي‌دهد و با ضربات پيگير خود بر روح و فطرت، آرامش روحي را از صاحب آن مي‌گيرد كه قرآن نام آن را «نفس لوّامه» مي‌گذارد. پشيماني و ندامت كه از تلاش و كوشش همين نفس حاصل مي‌شود، آرامش خاطر را از گنهكار مي‌گيرد.
حضرت علي(علیه السلام) مي‌فرمايد:
«كسي كه خود را از شهوات سرزنش نكند در درياي حسرت و اندوه در افتد و در آنها دست و پا زند». (10)
«چه بسا يك ساعت لذت، مايه اندوه و غصه دراز مدت مي‌گردد». (11)
6. مانع شرم و حيا
اگر غرايز طغيان كند، پرده شرم و حيا دريده مي‌شود و انسان بدون شرم و حيا و بي باك از رسوايي و تنفر عمومي، به موجودي خطرناك تبديل مي‌شود. فضائل اخلاقي كنترل كننده انسان و دور كننده او از گناه است، فرد گناهكار با انجام پي در پي گناه، فضائل را يك به يك از دست مي‌دهد و به شخص بي شخصيت و لا ابالي تبديل مي‌گردد. حضرت علي(علیه السلام) در دعاي كميل مي‌فرمايد: «خدايا! بيامرز گناهاني كه پرده‌ها[ي شرم و حيا] را مي‌درد». (12)
امام سجاد(علیه السلام) در حديثي گناهاني كه مانع شرم و حيا مي‌شوند را برمي‌شمارد كه از جمله آنها عبارتند از: «شراب‌خواري، قماربازي، گفتن سخنان لغو و بيهوده براي خنداندن ديگران، گفتن عيب ديگران، همنشيني با مردم بدنام و…». (13)
7. مانع طول عمر
اگر چه مرگ در اختيار انسان نيست، ليكن اعمال او در طولاني شدن يا كوتاه شدن عمرش دخالت دارند؛ يعني اعمال و رفتار انسان در زندگيش تأثير مي‌گذارند.
حضرت علي(علیه السلام) مي‌فرمايد: «از گناهاني كه در نابودي شتاب مي‌كنند به خدا پناه مي‌برم».(14)
بعضي كارها از قبيل: قطع رحم، قسم دروغ، سخنان دروغ، آزردن پدر و مادر و… عمر را كوتاه و كارهايي از قبيل: صدقه پنهاني، نيكي به پدر و مادر و صله رحم و… عمر را طولاني مي‌كنند.
8. تغيير نعمت
حضرت علي(علیه السلام) در دعاي كميل مي‌فرمايد: «خدايا! بيامرز گناهاني را كه باعث تغيير نعمت‌ها مي‌شوند». (15)
يكي از حقايقي كه آيات قرآن از آنها پرده برداشته، ارتباط ميان اعمال ما و حوادث و اتفاقاتي است كه در خارج رخ مي‌دهد. اگر ملتي به گناه آلوده شود، خداوند نعمت‌ها را يا به نقمت تبديل مي‌كند و يا آنها را از آن ملت مي‌گيرد. آيات قرآن و روايات معصومين (عليهم السلام) گرفتن نعمت را به گناه بندگان نسبت مي‌دهند؛ خداوند در قرآن مي‌فرمايد: «آيا آنها روى زمين سير نكردند تا ببينند عاقبت كسانى كه پيش از آنان بودند چگونه بود؟! آنها در قدرت و ايجاد آثار مهمّ در زمين از اينها برتر بودند؛ ولى خداوند آنان را به گناهانشان گرفت، و در برابر عذاب او مدافعى نداشتند». (16)
امام صادق(علیه السلام) مي‌فرمايد: «خداوند نعمتي به بنده‌اي نداده تا از او بگيرد،جز آنكه گناهي انجام دهد كه به سبب آن، نعمت از او گرفته شود». (17)
نكته آخر اينكه رفتار و گفتار و نيات انسان داراي پيامدي است كه يا در اين دنيا و يا در جهان آخرت دامنگير انسان و زندگي او مي‌شود. و به طور كلى هرگونه نكبت و بلا، خواه روحى و خواه جسمى از گناه سرچشمه مي‌گيرد كه امام باقر(علیه السلام) فرمود: «هيچ نكبتى به بنده نرسد مگر به خاطر گناه». (18)
9. نزول بلا و عذاب
از ديگر اثرات گناهان، نزول بلاها و عذاب الهي است، در اين رابطه حضرت علي(علیه السلام) در دعاي كميل مي‌فرمايد: «خدايا! بيامرز گناهاني را كه باعث نزول بلا مي‌شوند» (19)
ارتباط بلاها و مصيبت ها با گناه و معصيت، به گونه اي است كه قرآن كريم هر پيشامدي را كه براي انسان رخ دهد بر اثر گناه دانسته، مي فرمايد: «هر چه بلا و مصيبت كه به شما برسد، به خاطر اعمالي است كه انجام داده ايد و بسياري از آنها را نيز خداوند عفو مي كند»(20) امام صادق(علیه السلام) فرمود: «زندگي موجودات دريا بر اثر باران است، هنگامي كه باران نبارد، هم خشكي ها و هم درياها به فساد و نابودي كشيده مي شوند، و اين هنگامي است كه گناهان فراوان شود»(21)
پي نوشت:
1. «ثُمَّ كانَ عاقِبَةَ الَّذينَ أَساؤُا السُّواى‏ أَنْ كَذَّبُوا بِآياتِ اللهِ وَ كانُوا بِها يَسْتَهْزِؤُنَ»؛ روم، آيه 10.
2. «ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُكُمْ مِنْ بَعْدِ ذلِكَ فَهِيَ كَالْحِجارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً» بقره، آيه 74.
3. «مَا جَفَّتِ الدُّمُوعُ إِلَّا لِقَسْوَةِ الْقُلُوبِ وَ مَا قَسَتِ الْقُلُوبُ إِلَّا لِكَثْرَةِ الذُّنُوب»؛ ‏ شيخ صدوق، محمد بن على‏، علل الشرائع، قم، كتاب فروشي داوري، چاپ اول، 1385ق، ج ‏1، ص 81.
4. «مَا مِنْ شَيْ‏ءٍ أَفْسَدَ لِلْقَلْبِ مِنْ خَطِيئَةٍ إِنَّ الْقَلْبَ لَيُوَاقِعُ الْخَطِيئَةَ فَمَا تَزَالُ بِهِ حَتَّى تَغْلِبَ عَلَيْهِ فَيُصَيِّرَ أَعْلَاهُ أَسْفَلَه‏»؛ الكافي، ج ‏2، ص 268.
5. «إِذَا أَذْنَبَ الرَّجُلُ خَرَجَ فِي قَلْبِهِ نُكْتَةٌ سَوْدَاءُ فَإِنْ تَابَ انْمَحَتْ وَ إِنْ زَادَ زَادَتْ حَتَّى تَغْلِبَ عَلَى قَلْبِهِ فَلَا يُفْلِحُ بَعْدَهَا أَبَداً»؛ همان، ص 271.
6. «اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِيَ الذُّنُوبَ الَّتِي تَحْبِسُ الدُّعَاءَ»؛ شيخ عباس قمي. مفاتيح الجنان. دعاي كميل.
7 . «إِنَّ الْعَبْدَ يَسْأَلُ اللهَ الْحَاجَةَ فَيَكُونُ مِنْ شَأْنِهِ قَضَاؤُهَا إِلَى أَجَلٍ قَرِيبٍ أَوْ إِلَى وَقْتٍ بَطِي‏ءٍ فَيُذْنِبُ الْعَبْدُ ذَنْباً فَيَقُولُ اللهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لِلْمَلَكِ لَا تَقْضِ حَاجَتَهُ وَ احْرِمْهُ إِيَّاهَا فَإِنَّهُ تَعَرَّضَ لِسَخَطِي وَ اسْتَوْجَبَ الْحِرْمَانَ مِنِّي»؛ همان.
8 . «... الْمَعَاصِيَ يَسْتَوْلِي بِهَا الْخِذْلَانُ عَلَى صَاحِبِهَا- حَتَّى يُوقِعَهُ فِيمَا هُوَ أَعْظَمُ مِنْهَا، فَلَا يَزَالُ يَعْصِي وَ يَتَهَاوَنُ وَ يَخْذُلُ- وَ يُوقِعُ فِيمَا هُوَ أَعْظَمُ مِمَّا جَنَى- حَتَّى يُوقِعَهُ فِي رَدِّ وَلَايَةِ وَصِيِّ رَسُولِ اللهِ وَ دَفْعِ نُبُوَّةِ نَبِيِّ اللهِ، وَ لَا يَزَالُ أَيْضاً بِذَلِكَ حَتَّى يُوقِعَهُ فِي دَفْعِ تَوْحِيدِ اللهِ، وَ الْإِلْحَادِ فِي دِينِ اللهِ»؛ فيض كاشاني، ملامحسن، تفسير الصافي، تهران، انتشارات الصدر، چاپ دوم، 1415ق، ج ‏1، ص 138.
9 . «فَلَوْ لا إِذْ جاءَهُمْ بَأْسُنا تَضَرَّعُوا وَ لكِنْ قَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَ زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطانُ ما كانُوا يَعْمَلُونَ»؛ انعام، آيه 43.
10. «... مَنْ لَمْ يَعْدِلْ نَفْسَهُ عَنِ الشَّهَوَاتِ خَاضَ فِي الْحَسَرَاتِ وَ سَبَحَ فِيهَا»؛ مجلسي، محمد باقر، بحار الانوار، بيروت، دار إحياء التراث العربي، چاپ دوم، 1403ق، ج ‏65، ص 384.
11 . «وكَمْ مِنْ شَهْوَةِ سَاعَةٍ قَدْ أَوْرَثَتْ حُزْناً طَوِيلا»؛ ابن شعبه حراني، حسن بن علي، تحف العقول عن آل الرسول (صلي الله عليه و آله)، قم، دفتر انتشارات اسلامي، چاپ دوم، 1404ق، ص 208.
12 . «اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِيَ الذُّنُوبَ الَّتِي تَهْتِكُ الْعِصَم»؛ ‏ شيخ طوسي، ابو جعفر محمد بن حسن، مصباح المتهجد و سلاح المتعبّد، بيروت، مؤسسة فقه الشيعة، چاپ اول، 1411ق، ج ‏2، ص 844.
13 . شيخ صدوق، معاني الاخبار، قم، دفتر انتشارات اسلامي، چاپ اول، 1403ق، ص 271.
14 . «أَعُوذُ باللهِ مِنَ الذُّنُوبِ الَّتِي تُعَجِّلُ الْفَنَاءَ»؛ الكافي، ج ‏2، ص 347.
15 . «اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِيَ الذُّنُوبَ الَّتِي تُغَيِّرُ النِّعَم‏»؛ مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج ‏2، ص 844.
16. «أَ وَ لَمْ يَسيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الَّذينَ كانُوا مِنْ قَبْلِهِمْ كانُوا هُمْ أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَ آثاراً فِي الْأَرْضِ فَأَخَذَهُمُ اللهُ بِذُنُوبِهِمْ وَ ما كانَ لَهُمْ مِنَ اللهِ مِنْ واق»؛ غافر، 21.‏
17 . «مَا أَنْعَمَ اللهُ عَلَى عَبْدٍ نِعْمَةً فَسَلَبَهَا إِيَّاهُ حَتَّى يُذْنِبَ ذَنْباً يَسْتَحِقُّ بِذَلِكَ السَّلْبَ»؛ الكافي، ج ‏2، ص 274.
18. «مَا مِنْ نَكْبَةٍ تُصِيبُ الْعَبْدَ إِلَّا بِذَنْب»؛ همان، ص 269. ‏
19. «اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِيَ الذُّنُوبَ الَّتِي تُنْزِلُ الْبَلاَءَ»؛ شيخ عباس قمي. مفاتيح الجنان. دعاي كميل.
20. «وَ ما أَصابَكُمْ مِنْ مُصيبَةٍ فَبِما كَسَبَتْ أَيْديكُمْ وَ يَعْفُوا عَنْ كَثير» شوري، آيه 30.
21. مجلسي، محمد باقر، بحار الانوار، ج 70، ص 349، مؤسسة الوفاء، بيروت، 1409ق.

http://akhlagh.porsemani.ir