خویشتن‌داری و نقش آن در آرامش نفس از منظر افلاطون

پژوهش حاضر درجهت حل معضل ناآرامی و اضطراب انسان معاصر، با تکیه بر آرای افلاطون، نشان می‌دهد، ازجمله راه‌های تحقق آرامش نفس، پای‌بندیِ آدمی به فضايل و در رأس آنها خویشتن‌داری است. افلاطون پس از ترسیم منزلت انسان در هستی به عنوان موجودی بهره‌مند از قوه‌ی عاقله و مستقر در شبکه‌ی خویشاوندی مثل، به تحلیل و نقد درک عامیانه‌ی خویشتن‌داری پرداخته و آن را بازاندیشی می‌کند. به زعم او، برداشت عامه از مفهوم خویشتن‌داری در معنای مالکیت فرد بر نفس خویش، ضمن تناقض ذاتی و کارکرد صرفاً شخصی آن، به استتار عملکرد واقعی عقل می‌انجامد؛ زیرا خویشتن‌داری همان نظام‌مندی و هارمونی نفس است که در نتیجه‌ی حاکمیت عقل بر قوای محکوم نفس حاصل شده و بدین وسیله فرد را به ثبات نفس و نوعی مصونیت و استقامت دربرابر انواع هیجانات سوق داده، آرامش او را تأمین می‌کند. ازاین‌رو به زعم افلاطون، آرامش آدمی بر امری درونی استوار است و همواره در نظم حاکم بر نفس تعیّن می‌یابد. براین اساس می‌توان گفت، مهم‌ترین عامل ناآرامی انسان معاصر، بحران معرفتی او از خود و نیروی درونی خویش است؛ فلذا برای حل این بحران، باید ماهیت الهی نفس و نظم حاکم بر آن را به او یادآوری کرد؛ امری که در فلسفه‌ی افلاطون در فضیلت خویشتن‌داری، صورت‌بندی می‌شود.

فایل ضمیمه: 
پیوستاندازه
139605201939507468-F.pdf 710.1 کیلوبیت [6 بار دانلود]693.45 کیلوبایت
موضوع سایت رویش: