وجوه تفاوت ارزش هاي اخلاقي در اسلام و مكتب ليبرالي كدام است؟
پرسشگر گرامي، در ليبراليسم هيچ قانون كلي اخلاقي وجود ندارد، لذا معيار تشخيص دهنده خوب و بد، خود انسان است. بنابراين، اميال ظاهري افراد همان اميال واقعي آنها است و بايد مورد احترام قرار گيرد؛ يعني ليبراليسم اخلاقي، اعتقاد به يك آيين تساهل گرا، انعطاف پذير و اباحي مسلك در آموزههاي اخلاقي است،(1) روشن است كه تساهل به معني بيتفاوتي كامل نسبت به باورها و رفتارهاي اخلاقي افراد و گروههاي مختلف، به نسبيت اخلاقي ميانجامد.(2)
اما ارزش هاي اخلاقي در اسلام
1- يكي از نقاط برجسته در اخلاق اسلامي، بحث كمال و سعادت است. از آن جا كه سعادت انسان با جهان بيني او در ارتباط است، در اخلاق اسلامي دومسئله مبدأ و معاد در سعادت بسيار مهم مي نماياند. به عبارتي در اين مكتب نمي توان سعادتي منهاي اين دو امر در نظر گرفت.
بنابراين نظام اخلاقي اسلام از نظر اعتقادي بر اين دو اصل بنا مي شود. 1- رابطه انسان با مبدأ( هستي انسان كاملاً وابسته به خداوند بوده و خداوند به تمام معناي كلمه «رب» انسان است.2- رابطه انسان با معاد( زندگي انسان منحصر به دنيا نيست بلكه زندگي واقعي او آن چنان گسترده است كه زندگي دنيا در برابر آن قطره اي به حساب نمي آيد).(3)
اسلام و ساير مكاتب مفهوم سعادت را يك مفهوم مقايسه اي مي دانند و به معناي دوام لذت و يا دوام نسبي لذت است و حتي مكاتب مادي نيز در زمينه سعادت دنيوي همين تفسير را دارند. با اين تفاوت كه مكتب اسلام بر اساس ايمان به جهان پس از مرگ، از وجود لذايذ و آلام ديگري نيز خبر مي دهد و در مرحله نخست، لذت دائمي و جاوداني آخرت را معرفي مي كند.(4)
كوتاه سخن اين كه دين اسلام كمال و سعادت و رستگاري را در قرب الهي مي داند. قرب الهي داراي مراتب بوده و لذتي كه از قرب الهي حاصل مي شود هم پايدار و هم بسيار غني و با كيفيت است.
2- مؤلفه مهم بعدي در اخلاق اسلامي استناد به وحي در تفسير واژه هاي « خوب، بد، بايد و نبايد» است. در يك ديد كلي « هر چه ما را به سعادت برساند خوب است» و همه مكاتب در اين قضيه اتفاق دارند. اما آن چه مهم است اين است كه مصاديق اين خوبي چيست؟ جواب اجمالي اين است كه با توجه به پيچيدگي و ابعاد گوناگون انسان، تشخيص راه وصول به سعادت، فقط با تكيه بر دانش بشري ممكن نيست و براي رسيدن به مصاديق حقيقي رسيدن به سعادت بايد دست به دامن دانش فرابشري و وحي نيز شد. اصولاً تمام احكام ارزشي (خوب و بد) و احكام الزامي (بايد و نبايد) در راستاي همين اعتقاد يعني استناد به وحي تعريف ميشود.
3- يكي ديگر از مؤلفه هاي مهم اخلاق اسلامي بحث« نيت و انگيزه» است. مكاتب اخلاقي ديگر توجه خود را به فعل اخلاقي معطوف داشته و از نيت و انگيزه عمل غافل شده اند. تنها مكتب اخلاقي كانت به بحث نيت پرداخته است البته «نيتي كه كانت ملاك ارزش قرار مي دهد نيت اطاعت حكم عقل و احترام به قانون است و اين چيزي متفاوت با نظر اسلام خواهد بود»(5). اسلام علاوه بر حسن فعلي بر حسن فاعلي نيز تكيه دارد. توضيح آن كه يك عمل مي تواند به انگيزه هاي متفاوت انجام گيرد مانند ارضاء عواطف انساني، تأمين نيازهاي مادي خود يا ديگران، شهرت طلبي و...و سرانجام ممكن است انگيزه الهي كسي را وادار به انجام كاري كند و به خاطر خشنودي خداوند اين كار را انجام دهد. در اين صورت است كه بنا بر دستور اسلام عملي ارزش مي يابد.
4- مولفه ديگر فراگيري و جامعيت اخلاق اسلامي است. بنابراين - فراتر از مباني و مبادي- از اخلاق به سراغ حوزه هاي ارتباط انسان مي رويم. از نظر عقلي اين ارتباطات در چند حوزه مي تواند باشد. 1- ارتباط با خداوند( اخلاق بندگي) 2- ارتباط با خود(اخلاق فردي) 3- ارتباط با انسان هاي ديگر(اخلاق اجتماعي) 4-ارتباط با طبيعت( اخلاق محيط زيست)
مؤلفه ها و فضايل مربوط به هر حوزه با هم تفاوت دارند البته همه بخش هاي اخلاق بايد در نهايت به يك هدف ختم شوند و آن هدف، قرب الهي است. حوزه هاي فردي، اجتماعي،و محيط زيست، اگر در راستاي كمال نگريسته شده و قرب آور باشد، به تزكيه كه همانا وسيله اي براي رسيدن به قرب الهي است منتهي مي شود. تزكيه آن قدر در اخلاق اسلامي مهم است كه تنها در يك جاي قرآن كريم– سوره شمس- يازده سوگند پياپي آمده و در ادامه قسم ها در اين سوره مباركه، خداوند سبحان در صدد بيان اهميت تربيت نفس و خود سازي اخلاقي برآمده است.
علم اخلاق در صدد آراستن انسان به فضايل و پيراستن وي از رذايل است تا حدي كه صفات پسنديده در انسان به صورت ملكه در آيد. در اخلاق بندگي فضايلي مانند توكل، توبه، تفويض، اعتماد به خدا و ... مطرح است. در اخلاق فردي صفاتي مانند صبر، شجاعت، ثبات، صفاي ذهن، تحفظ و ...موجود مي باشد. از فضايل اخلاق اجتماعي مي توان كرم، ايثار، مواساة، برادري، حسن معاشرت، عدالت و ... را نام برد. در اخلاق محيط زيست صفات احترام به طبيعت، نگاه داري آن، برخورد پسنديده با حيوانات و ... به چشم مي خورد. وظيفه علم اخلاق آراسته شدن به اين فضايل پسنديده و دور شدن از رذايلي است كه در مقابل اين فضايل قرار دارد.
تا اين جا پاسخ ما بر اساس اين بود كه منظور ومراد از اخلاق اسلامي، علم اخلاق باشد اما اگر منظور شما از اخلاق اسلامي، صفات پسنديده يك مؤمن است. بايد گفت كه مؤلفه هاي مهم اين اخلاق، بهبود رابطه با خدا، ديگران و خويشتن است. فضايل برتري كه در اين ميان مي توان نام برد تقوا و پرهيزكاري( اخلاق بندگي)، اخوت وبرادري( اخلاق اجتماعي) و كرامت انساني ( اخلاق فردي) است. البته اين فضايل منحصر به حوزه هايي كه ذكر شد نمي گردند اما اين تقسيم بندي بر اساس ارتباط بيشتر اين فضايل با اين حوزه ها است.
با تشكر فراوان از ارتباط شما با پرسمان
پي نوشت ها:
1. ليبراليسم اخلاقي، جعفري، گروه اينترنتي رهروان ولايت.
2. بررسي تطبيقي ارزشها در اسلام و ليبراليسم و دلالتهاي تربيت اخلاقي آن، فصلنامه پژوهش هاي تربيتي – شماره 8.
3- ر.ك اخلاق در قرآن، آية الله مصباح، ج1، ص100.
4- ر.ك اخلاق در قرآن، آية الله مصباح، ج1،ص103.
5- ر.ك اخلاق در قرآن، آية الله مصباح، ج1،ص113.