تصویب اصل ولایت فقیه
در میان مصاحبه هایی که با آیت الله شهید دستغیب(ره) و اطرافیان و شاگردان ایشان انجام شده بحث هایی راجع به ولایت فقیه، خود نمایی می کند که بر آن شدیم تا به شکل حاضر تقدیم خوانندگان کنیم:
«كیست كه این ناله مرا به گوش عمامه [به] سرهای ایران برساند؟ هر كسی میخواهی باش! خودت را مجتهد میدانی، مقدماتخوان میدانی، نمیدانم، هر چه خودت را میدانی، بر تو واجب است امروز تبعیت از یك نفر. تو حق نداری در مقابل رهبر حرفی بزنی، تماما باید تبعیت كنی. طبقات دیگر هم به این قسم. دانشجویان عزیز! گرگها بین شما و رهبر الهی جدائی نیندازند، شما را گروه گروه نكنند و شما را طعمه خودشان قرار ندهند. وسیله پیشرفت دشمن نشوید. هر عمامه سری كه از رهبر مكرم فاصله بگیرد، لعنت خدا بر او باد. تمام عمامه سرها همه باید مطیع یك رهبر، نائب امام باشند. یكی هم بر دیگری هیچ تقدم ندارد. همه باید فرمان ببرند، همه باید اطاعت بكنند. حتی مكرر گفتهام كه امام حسن و امام حسین (علیهماالسلام) که یكیشان امام بود، هیچ وقت حسین(علیه السلام) تا حسن(علیه السلام) بود در عرض نبود و تابع بود. هر چه به او میگفتند، میگفت: «هر چه امام حسن بفرماید.» دو تا امام نمیشود، دو تا نائب امام هم غلط است، دو تا رهبر هم غلط است. وای به امتی كه از رهبر الهی خود فاصله بگیرد، هلاك است، طعمه دشمن است، الان میدانید آمریكا در كمین است، انگلیس در كمین است، شوروی در كمین است. همه منتظرند كه این ملت بی سرپرست شود. امیدوارم تمام دشمنان آرزو را به گور ببرند. انگلیس و آمریكا نیست و نابود گردند.»
این جملات دردمندانه آن شهید را كه هنوز تازگی و معنا دارد، در لابلای دیگر سخنانش نیز میتوان جست. آنگاه كه در خطبههای نماز جمعه فریاد میزد: «ولایت فقیه، ولایت علی است؛ ولایت امام و نایب امام است. در زمان حضور امام، ولایت از آن اوست و در زمان غیبت وی، ولی امر، امام است و در مقابل طاغوت زمان قرار گرفته است.» و با شهامت خطاب به فردی كه در آن زمان در مقابل امام ایستاده بود، ادامه داد: «آقای بنیصدر هم رهبر تمام گروههای ضد اسلام شده است. خداوندا! هرکس یار و کمک امام خمینی است، یارش باش و هر کس دشمن این امام و مخالف این امام و بی تفاوت به این امام است، خدایا به خودش واگذارش کن».
این شجاعت وی در حمایت از ولایت، سابقه در قیام 15 خرداد داشت. او حتی در روزهای پرخفقان 1356، پس از سالها سختی زندان و تبعید، دلیرانه در برابر توهین به امام ایستاد و در مسجد جامع شیراز چنان خروشید كه ساواك را به لرزه آورد، سخنان وی در اسناد ساواك چنین منعكس شده است: «... اظهار نموده اگر کسی منکری را ببیند و او را نهی نکند، گناه کبیره انجام داده است. در این مملکت اگر کسی نهی از منکر کند، مجرم است. از اول این هفته، از موقعی که روزنامه اطلاعات را به دستم دادند و این فجایع را دیدم، خدا میداند چقدر زجر کشیده و خون دل خوردهام. یک نفر به نام محمد رشید- به قول من نارشید- در روزنامه اطلاعات مطلب زننده و توهینآمیزی به مرجع تقلید ما آیتالله خمینی که مرجع تقلید میلیونها مسلمان شیعه در سراسر جهان است، نموده است، آن وقت توقع ندارند تعدادی مسلمان در قم اعتراض کنند؟ حال که عدهای اعتراض کردهاند، خون عدهای سید بیگناه ریخته شده است. در خاتمه هم برای سلامت خمینی صلوات فرستاده است.»
البته این رابطه دو سویه بود و بنیانگذار كبیر انقلاب بارها از علاقه خود به آن شهید بزرگوار یاد كرده بود. به عنوان نمونه هنگامی كه نقِار و اختلافی بین بعضی از علمای شیراز از جمله منسوبین آیتالله دستغیب بعد از شهادت آن شهید رخ داد، امام راحل در حكمی كه برای آیتالله جنتی برای حل اختلاف بین علمای شیراز صادر فرمودند، با تصریح به این علاقه اشاره فرمودن: «اینجانب با علاقهای كه به مرحوم مجاهد عالیقدر، شهید معظم آقای دستغیب دارم و به خانواده محترم ایشان علاقهمندم، به حكم وظیفه از بیت ایشان تقاضا دارم همان طور كه سیره مرحوم شهید دستغیب بود، در رفع این گونه غائلهها تلاش نمایند...» اما امام راحل (ره) علت این علاقه را نیز شرح داده بودند. ایشان در دیداری با برخی از ائمه جمعه در فاصله اندكی بعد از شهادت آیتالله دستغیب فرمودند: «آقای دستغیب را شاید شما آقایان كمتر بشناسید، لكن من میشناسم ایشان را. ایشان یك مرد وارسته به تمام معنا و معلم اخلاق، مرشد مردم و هر چه در صحبتهایشان هست، معنویات و دعوت به خدا و دعوت به اسلام است.»پس بدیهی بود كه این علاقه شهید به آن پیر فرزانه، فراتر از تمام ویژگیهای ممتاز امام خمینی (ره)، متوجه جایگاه ولایت فقیه بوده است. با چنین حساسیتی البته سوالاتی نیز داشتهایم كه برخی از آنها از برابر دیدگان خوانندگان محترم نشریه شاهد یاران گذشته است. اما دریغم میآید به یكی از حواشی این مصاحبهها اشارهای نكنم.
شهید دستغیب در جلسه چهل و سوم مجلس بررسی نهایی قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران مورخ بیست و یكم مهرماه 1358 در ادامه بحث پیرامون اصل 87، به عنوان اولین ناطق چنین سخن گفته بود: «اگر كسی اشكال كند چنانكه اشكال هم كردهاند و گفتهاند كه بلی، مثل امام خمینی كجا دیگر پیدا میشود، در دورههای قبل نبوده، ایشان نابغه بوده است و بعد از این هم دیگر مثل ایشان پیدا نخواهد شد، ممكن است یك فقیهی بعد از ایشان بیاید و چطور و چطور بشود، آن وقت ما دچار دیكتاتوری روحانیت خواهیم شد. تمام اینها شبهههای واهی است. البته بدانید و میدانید. جسارت نكنم، تذكر است. هر گاه اكثر خلق حاضر شدند به اطاعت از ولی امر و فقیه عادل، والله خدای تعالی مثل خمینی و بهتر از او برایشان پیدا خواهد كرد «ما ننسخ من آیه او ننسها نأت بخیر منها او مثلها».. . این حرف شیطانی است كه پس از آیتالله خمینی چه كار خواهیم كرد. همان كسی كه آقای خمینی را به وجود آورد، بعد از ایشان بهتر از او یا مثل ایشان را در رأس مسلمین قرار خواهد داد. مسلمانان را حیران نمیگذارد، ولی شرطش حاضر بودن مسلمین مثل حالاست. مادامی كه خلق حاضرند اطاعت كنند از ولی امر، خدا ولی امر را برایشان مستقر خواهد داشت. این اولا.
و ثانیا بر فرض بگوئیم نعوذ بالله فقیهی كه بعد میآید ممكن است منحرف شود، ممكن است دیكتاتوری كند، ممكن است حب ریاست داشته باشد، ممكن است فساد داشته باشد. اولا این احتمال در ریاست جمهوری هم هست. هر مقامی را كه شما فرماندهی كل قوا را به او بدهید، همین طور است، بلكه در او صد برابر است. چطور اگر بگویند فرماندهی كل قوا برای ریاست جمهور باشد، هیچ كس هیچ حرفی نمیزند، در حالی كه صد برابر احتمال است كه فساد كند و دیگر اینكه ممكن است در همین قانون قید شود كه هر گاه آن فقیهی كه رهبر شده، انحرافی در او پیدا شد، از همان مجرائی كه تثبیت شده از همان مجرا منعزل میگردد. از چه مجرائی فقیه را تثبیت كردید در قانون؟ از مجرای اكثریت خلق. خلق، خبرگان را معین كردند و خبرگان هم این رهبر را معین كردهاند. اگر این رهبر منحرف شد، فوراً دو مرتبه اكثریت خلق، خبرگان را تأسیس میكنند و همان خبرگان عزلش میكنند و فقیه دیگری را سر جای او مینشانند. این چه خطری است كه شما را به وحشت انداخته است كه چطور خواهد شد؟ اینها موهومات است.»
با چنین اندیشه تابناكی، دور از انتظار نبود كه رهبر كبیر انقلاب در رثای ایشان چنین بنگارند: «مسجد و محراب و منبر شیراز نغمه ملكوتی این شهید راه اسلام را از یاد نمیبرند. درسهای انسانساز ایشان كه در قلب انسانهای متعهد غوغا بر پا میكرد، جاویدان است. دستغیب به دستِ غیبنشینان ملكوت سپرده شد و در آغوش رفیق اعلی آرمید. او نمرده كه زندگانی جاوید در جرگه پردهنشینان قدس و عاشقان لقاءالله یافت. از خدا بیخبران كه همت بر قتل این رهبران فضیلت و رهروان به سوی محبوب گماشتهاند، با فضیلت و حقطلبی مخالفند. اینان گمان میكنند با این حركات غیر انسانی مذبوحانه در صف عاشقان شهادت و سوختگان در راه پیوستن به لقاءالله شكافی پیدا میشود. اینان طعم ایمان به غیب و عشق به محبوب را نچشیده و شبپرگانی هستند كه از وصل آفتاب گریزانند؛ مردگانی هستند به صورت زندگان كه با اعمال وحشیانه خود میخواهند سد راه حقیقت كنند و اسلام عزیز را به خیال فاسد خود به تباه كشند. خداوند قادر، اسلام بزرگ را فرو فرستاده و حفظ و نگهبانی آن را تضمین فرموده است.»
نویسنده:محمد مهدی اسلامی
پی نوشت:
1. سند ساواك مورخ 24/ 10/ 362.
2. صحیفه امام، ج 15، ص: 425
3. صورت مشروح مذاكرات مجلس بررسی نهایی قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران ـ جلد دوم ـ انتشارات مجلس شورای اسلامی ـ صفحه 1158
4. صحیفه امام، ج 15، ص: 463
منبع: ماهنامه شاهد یاران53_54