حدّ و اندازه شوخی در اسلام

 

در روايات ما نيز ملاك هايی برای شوخی كردن بيان شده است كه به بررسی آن می پردازيم: نبى اكرم (صلى اللّه عليه و آله) مى ‏فرمايد: با برادرت جدال و شوخى مكن. منظور حضرت در اين كلام اين است كه از افراط و زياده روى در شوخى جلوگيرى نما زيرا در كلام ديگرى مى ‏فرمايد: من شوخى مى‏ كنم ولى جز حقّ نمى‏ گويم « انّى لامزح و لا اقول الا حقّا » (ترجمه ‏اخلاق ص : 231)
امام باقر (عليه‌السلام) فرموده است: «خداوند متعال دوست مى ‏دارد كسى را كه در ميان جمع بدون ناسزاگويى شوخى كند و در تنهايى بينديشد و از عبرت ها پند گيرد و شب را با نماز بسر برد.» ( راه روشن ج2 ص531)

از نصوص قولی و سيره پيامبر گرامی، اسلام ، می توان گفت كه خنده، شوخی و تفريح در اسلام امر شرعی به شمار می آيد و اين به دليل نياز فطری انسان است كه در مقابل سختی های زندگی و آلام و مصيبت ها با بعضی از سرگرمی ها و تفريح ها غم های زندگی خود را سبك سازد .
امام علی (عليه السلام ) می فرمايد: إِنَ‏ الْقُلُوبَ‏ تَمَلُ‏ كَمَا تَمَلُ‏ الْأَبْدَانُ‏ فَابْتَغُوا لَهَا طَرَائِفَ الْحِكْمَة (بحار الأنوار (ط - بيروت) ؛ ج‏67 ؛ ص61 ) (دلها همچون بدنها خسته می شوند، با لطيفه ها به آنها استراحت دهيد(
اين بدان معناست كه نوعی لهو و آسايش فكری برای زندگی روزمره ی انسان لازم است تا به وسيله ی آن بتواند راه زندگی خود را در مقابل فعاليت های طولانی به طور مطلوب ادامه دهد ؛همان گونه كه انسان در سفر ، به حيوان باركش خود استراحت می دهد تا مابقی راه را بپيمايد ، بدن انسان هم نيازمند آسايش و آرامش فكری و روحی است .
بنابراين ، در اصل مشروعيت خنده، شوخی و شادی شكی نيست؛ ولی نه به طور مطلق ، بلكه با قيودی و شرايطی كه بعضی از آن بيان می گردد :

 1. به ديگران ناسزاگويى نباشد.
2. جز سخن حق درآن نگويد.(سخنان ركيك وزننده وآزار دهنده به زبان نيارد)
3. اعتدال را درآن رعايت كند ، افراط و زياده روى يا تداوم در شوخى نداشته باشد.
4. از شوخی هاى خارج از نزاكت بپرهيزد.
5. با دروغ نبايد مردم را خنداند!
پيامبر گرامی اسلام شوخی می كرد ولی جز حق و راستی بر زبانش جاری نمی شد .
6. نبايد شوخی و مزاح سبب تحقير ، يا استهزا يا تمسخر انسان ديگری شود؛ مگر اينكه آن انسان راضی و بدان اجازه داده باشد.
خداوند متعال می فرمايد: (ای كسانی كه ايمان آورده ايد، نبايد قومی، قوم ديگر را ريش خند كند، شايد آنها از اينها بهتر باشند و نبايد زنانی، زنان ديگررا ريشخند كنند، شايد آنها از اين ها بهتر باشند و از يك ديگرعيب مگيريد و به يكديگر لقبهای زشت ندهيد، چه ناپسنديده است نام زشت پس از ايمان) حجرات/۱۱
7. نبايد شوخی ومزاح، سبب ترس و به وحشت انداختن مسلمان شود .

بنابراين خنديدن و خنداندن به دور از رفتارها و الفاظ زشت ، مانعی ندارد. بين دروغ گفتن و مسخره كردن ، بازی كردن با آبروی مردم ، و فروتنی و متواضع بودن فرق است. حضرت علی (عليه السلام) همواره لبخند بر لبان مباركش بود و در برخورد با كوچك و بزرگ، شاد و دارای چهره ای شاداب و خندان بود. به چند نمونه عملی از اين رفتارها توجه كنيد:

الف) رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) در فرصتهای مناسب اصحاب و ياران خود را می خنداند و آنان را شاداب و سرحال نگه می داشت. يك روز رسول خدا به پيرزنی فرمود : چرا تلاش می كنی، پيرزنها به بهشت نمی روند. آن زن ناراحت شد و گفت: يا رسول الله ، من به بهشت نمی روم؟ رسول خدا در حالی كه می خنديد فرمود: همه جوان شده و وارد بهشت می گردند.

ب)  روزی پيامبر (صلی الله علیه و آله) با امام علی (عليه السلام) در مجلسی، خرما تناول می فرمود و هسته های خرما را مقابل علی (عليه السلام) می گذاشت ، به گونه ای كه اگر كسی وارد می شد فكر می كرد همه خرماها را علی (عليه السلام) خورده و آن حضرت چيزی تناول نفرموده است. پيامبر (صلی الله علیه و آله) خطاب به حضرت علی(عليه السلام) فرمود: « شما زياد خرما خورده ايد؟» حضرت علی(عليه السلام) جواب داد:« آن كس زيادتر خورده كه خرما را با هسته آن تناول كرده است.» و لبخند بر لبان پيامبر نقش بست. (شرح نهج البلاغه خويی ، ج 6، ص 94)

ج) حضرت علی(علیه السلام) ، همواره از شوخی های زشت و بی معنا پرهيز می فرمود و عمروعاص را درمورد پخش اين گونه شايعات مورد نكوهش قرار داد و در خطبه 84 مرز ميان شوخی های ناروا و روا را روشن ساخته و فرمود:
شگفتا از عمر و عاص پسر نابغه ! ميان مردم شام گفت من اهل شوخی و خوش گذرانی بوده و عمر، بيهوده می گذرانم!!
حرفی باطل است و گناه را در ميان شاميان انتشار داده است. مردم آگاه باشيد! بدترين گفتار دروغ است . عمر وعاص سخن می گويد ، پس دروغ می بندد . وعده می دهد و خلاف آن مرتكب می شود. درخواست می كند و اصرار می ورزد.
امّا اگر چيزی از او بخواهند ، بخل می ورزد. به پيمان خيانت می كند و پيوند خويشاوندی را قطع می نمايد. پيش از آغاز نبرد در هياهو و امر و نهی، بی مانند است تا آنجا كه دستها به سوی قبضه شمشيرها نرود. امّا در آغاز نبرد و برهنه شدن شمشيرها ، بزرگترين نيرنگ او اين است كه ... ، فرار نمايد. آگاه باشيد! به خدا سوگند كه ياد ِ مرگ مرا از شوخی و كارهای بيهوده باز می دارد، ولی عمر و عاص را فراموشی آخرت از سخن حقّ باز داشته است . با معاويه بيعت نكرد مگر بدان شرط كه به او پاداش دهد و در برابر ترك دين خويش ، رشوه ای تسليم او كند.
حضرت علی (عليه السلام) در حكمت 450 نهج البلاغه شوخی های ناروا را تذكر می دهد و می فرمايد : « هيچ كس شوخی بيجا نكند جز آنكه مقداری از عقل خويش را از دست بدهد.»

د) روزی ابوبكر و عمر ، دو طرف حضرت امیرمومنان علی (عليه السلام) راه می رفتند چون قد آن دو نفر كمی بلندتر از آن حضرت بود، عمر جملاتی را به شوخی و طنز مطرح كرد و خطاب به حضرت گفت: اَنت في بَينِنَا كَنُونِ « لَنا». علی! تو در ميان ما، مثل حرف نون در لنا هستی. حضرت علی (عليه السلام) بلافاصله پاسخ دادند: اِن لَم اَكُن اَنا اَنتُم « لا»؛ يعني اگر من نباشم ، شما چيزی نيستيد چون "لا" يعنی هيچ.

ح) قبول هديه حلوا و شوخی كردن: روزی يكی از دوستان امام علی (عليه السلام) حلوايی تهيه كرد و از آن حضرت خواست تا تناول فرمايد. امام فرمود: مناسبت آن چيست؟ جواب داد: امروز نوروز است.( روز عيد است)
حضرت از آن حلوا ميل فرمود ، خنديد و چنين شوخی كردند: اگر می توانی همه روز را نوروز قرار ده. (شرح نهج البلاغه ابن ابي الحديد، ج 11، ص 274)
منابع:
1. جباران محمدرضا(مترجم) ، الأخلاق، انتشارات هجرت، چاپ چهارم، 1378
2. مجتبوى، سيد جلال الدين(مترجم)، علم اخلاق اسلامى،(ترجمه جامع السعادات) انتشارات حكمت، چاپ چهارم، 1377
3. عارف، سيد محمد صادق، راه روشن(ترجمه المحجة البيضاء)، ، مؤسسه چاپ و انتشارات آستان قدس رضوى، چاپ اول 1372