وصف دریا از زبان دریا (2) (آیت الله شهید دستغیب)
روایت آیتالله دستغیب از حیات خویش و اولویتهای نظام اسلامی در واپسین روزهای زندگی
این مصاحبه از واپسین سخنان شهید آیتالله دستغیب است كه در 18 /9/ 60، دو روز قبل از شهادت ایشان انجام شده و متضمن آرا و نظرات آن شهید بزرگوار در باره مهمترین رویدادهای سیاسی و نیز دیدگاهها و پیشبینیهای او در باره آینده انقلاب اسلامی است.
یادش گرامی باد
با توجه به موقعیت حساسی که هم اکنون در آن قرار گرفتهایم فكر میكنید، به نظر جنابعالی خدمات روحانیت باید در چه زمینههایی باشد؟
وظایف روحانیت همان وظیفه پیغمبران است. روحانیون خلفای انبیا و ائمه هستند، جانشینان آنها هستند. آنچه را که آنها انجام میدادند، اینها باید همان را انجام بدهند. وظیفه انبیا عبارت است از تحكیم عقاید مسلمین، راهنمایی مسلمین. بشر را باید آگاه سازند تا خدای خودشان را بشناسند، معاد را بشناسند. باید جامعهشان را متوجه كنند به اینكه انسان غیر از حیوان است، انسان بعد از مرگ حیات ابدی دارد و باید اینجا تزکیه کند خودش را.
اولین وظیفه روحانیت آموزش است و تعلیم و آگاه ساختن جامعه به معارف و آنچه را كه باید بفهمد و بشناسد شناخت خدا، شناخت خود، شناخت راه سعادت. دومین وظیفه روحانیت پرورش است یعنی جامعه را تهذیب كند، آنها را از رذائل اخلاقی باز دارند، از حرص و حسد خودخواهی و خودبینی، شهوتپرستی، دنبال مال و ثروت رفتن، دنبال مقام رفتن و همه چیزهایی که وسیله میشود که آدمی اسیر دشمن میشود، اسیر شیطان داخلی و خارجی. الان هر قومی كه اسیر این شیطانهای بزرگ که در راس آنها آمریكاست، در اثر همین است که اینها مهذب نشدند. الان سران كشورها بر این مقام دو روزه دنیایشان دیدیم كه چطور اسیر آمریکا هستند. باید روحانیون هر كشوری، ملتشان، دولتشان را پرورش دهند كه اینها نباید اسیر شهوات باشند، اسیر مقام و مال و خوشگذرانی باشند.
دیگر از وظایف مهم روحانیون جلوگیری از طاغوت است. نگذارند طاغوت بر ملت مسلط شود. شما ملاحظه کنید جناب موسی (ع) خدای تعالی میفرماید برو پیش فرعون این طاغوت را این سرکش را دعوتش كن و اگر چنانچه هدایت نشد، تهدیدش كن. وظیفه روحانی همین است، روحانی باید دست طاغوتهای زمان را قطع كند و نگذارد رشد کنند، چون این طاغوتها سد عن سبیل اللهاند. طاغوت هیچ وقت نمیخواهد که جامعهاش هوشیار باشد. اگر هوشیار شد که اطاعتش نمیکند. طاغوت میخواهد سلطه پیدا كند. ملت اسیرش باشند. ملت باید آزاد باشد و فقط تابع قانون خدا باشد و بس. تسلیم هیچ بشری نشود، جلوگیری کنند از طاغوت. طاغوت یعنی هر قدرت ستمگر و معرفی هر سلطهجویی ولو مثل بنیصدر باشد. این بنیصدر خائن که علما وظیفه خود دانستند وقتی دیدند این شخص را رسوا کنند که ملت در دام او قرار نگیرد، او هم طاغوت بود. بنده شاید چند ماه پیش از عزل بهش نامه نوشتم. نوشتم این راهی كه تو گرفتی راه طاغوت است و ما وظیفه خود میدانیم كه به ملت بفهمانیم که از طاغوت تو بیرون بروند، منتها جواب نامه بنده را نداد، نصیحت بنده را نشنید.
غرض از وظایف مهمه روحانیت این است که نگذارند که ملت اسیر یک طاغوت بشود، اسیر یک سلطهجوی ستمگر شود. اگر امام میخواست نغوذبالله رفاه و راحتطلبی را، اگر میخواست بهترین وسایل برایش فراهم میشد، لكن خوب آن وظیفه الهی را چه کار کند. روحانیون هم در هر زمانی برایشان واجب است که مبادا سازش با طاغوت کنند. یک جامعهای را اسیر یک طاغوتی ولو به قیمت جانشان هم تمام بشود حرام است سازش کردن و اما مبارزه ومقابله با طاغوت ملت هم تابع او هستند و این ملت هم همراهش هستند ـ آن وقت مبارزه بكند سازش به طور كلی حرام است، یعنی اگر یک وقتی طاغوتی باشد، روحانی حرام است سر سوزن میل به اوكردن، سر سوزن تائید کردنش حرام است و اما مبارزه با او موقوف به قدرت است که اگر قدرتی پیدا شد آن وقت دیگر مبارزه کنید.
همین حضرت امام اطالالله شریف مد نظرم هست كه از اول پهلوی سرسوزنی این بزرگوار سازش نکرد. اوائل همین مردک محمد رضا هم همین قسم. بعد که دیگر در سنه 42 كه دیگر ملت آمادگی پیدا کرد و هیجان عمومی شد ایشان دیگر شروع کرد به مبارزه انجام وظیفه داد بر همه علماء و بر همه ملت واجب شد كه ایشان را یاری کنند در کمک اسلام، در اینکه طاغوت آن هم نه تنها محمد رضا بود، آمریکا و چهل هزار آمریكایی بودند پشت پرده این مردک، والا آنها بودند، مسلط بودند و بحمدالله نتیجه هم گرفته شد. الان هم واجب است استمرار آن. اگر یک روحانی سر سوزنی میل به آمریكا، میل به بنیصدر، میل به رجویها این طاغوتها پیدا كرد، این منحرف شده از راه انبیاء. این روحانی اگر سر سوزنی سازش کرد، مطرود است. مبارزه هم الان باز واجب است چون ملت آمادهاند، چون همه ملت در صحنهاند، هیچ آخوندی عذر ندارد. در زمان پهلوی بر آخوندی که چی میگفتند میگفت بابا مردم که با ما نیستند، ما چی چی بگوئیم؟ ولی حالا بحمدالله ملت که همه در صحنهاند، پس یک آخوندی اگر ساکت باشد از روحانیت بیرون رفته است، انجام وظیفه نکرده است.
در گذشته کسی نفس نمیتوانست بکشد از روحانیون، حالا كه عكسش شده است. حالا اگر یک روحانی ساكت باشد، خود ملت بهش اعتراض میکنند. چه نعمتی شده است الحمدالله رب العالمین. من امیدوارم که انشاءالله همه روحانیون همه با هم در صحنه مبارزه باشند، مثل ملت عزیز که همه در صحنهاند، جوانهای عزیز همه در صحنهاند، همه پشت سر رسولاللهاند، پشت سر حسیناند، پشت سر امام مانند همان خط انبیاء. (و ان هذا صراطی مستقیماً فاتبعوه) همه در یک خط واحد كه آن اسلام و رویاروئی با کفر است. خط اسلام نه معنیاش این است كه مسلمانیم و نمازی میخوانم (اشداء علی الكفار رحماء بینهم) اگر چنانچه بگوئید من قبول دارم، ولی جهاد را قبول ندارم، نومن به بعض ونكفر ببعض، نصف دین را قبول دارم و نصف دیگر را قبول ندارم و آن نصف هم كه قبول دارم، بی دینی است، بیهوده است. در یك آیه شریفه میفرماید: (اولئك هم الكافرون) حق اگر كس بگوید به بعضی كتاب را قبول دارم و بعضی قرآن را قبول ندارم، این كافر است. اگر یك آیه قرآن را قبول نكرد، این كافر است، اگر گفت من قصاص را قبول ندارم، تا گفت قبول ندارم از اسلام بیرون است.