دل بايد بخندد

عكس نگرفت 
ايشان با عكس گرفتن مخالف نبودند ولى وقتى جمعى نشسته بودند و آقاى كشميرى را دعوت مى‏ كردند كه در آن جمع تشريف بياوريد. در مجلس تقاضاى عكس گرفتن از ايشان كردند ولى استاد اين روايت را خواندند كه «اشدّ الناس يوم القيامة المصورون» سخت‏ ترين مردم روز قيامت تصوير برداران هستند و سپس بلند شدند و از مجلس بيرون رفت.

جيب خالى 
از وقتى كه بعضى شاگردان خاص با حضرت استاد آشنا شدند و همراه ايشان بودند، هيچگاه ديده نشد كه پول در جيب قباى ايشان باشد.
گاهى بيرون مى‏ رفتند و قبا مى‏ پوشيدند كليد و سيگار و فندك در جيب قبا داشتند، اما پولى نه همراه خود و نه در قبا داشتند و نوعاً مبالغ موجود، در دست خانواده محترمه‏ شان بوده است كه در جهت مخارج منزل مصرف مى‏ كردند.

جلسات  خصوصى
نماز مغرب و عشا را كه مى‏ خواندند حرم مى‏ رفتند تا آخر وقت، بعد با رفقا به خانه برمى‏ گشتند و در بيرونى مى‏ نشستند و جلسات مخصوص به خودشان را داشتند، هر موقعى كه بين اين جلسات فرصتى مى‏ شد و كسى نبود مشغول ذكر مى‏ شدند.

تلفن
منزل جناب استاد تلفن بود. نه شماره‏ اى را حفظ داشت و نه به كسى تلفن مى‏ زد؛ اگر احياناً مى‏ خواست به كسى مطلبى بفرمايد، به عيال مكرمه‏ اش يا كسى ديگر كه در خانه بود مى‏ فرمود: به فلانى زنگ بزنيد.
براى خوانندگان جاى تعجب است كه چطور تلفن در منزل باشد نه شماره‏ اى حفظ داشته باشد و نه بتواند خودش تلفن بزند !!

مانند زندگى انبياء
بسيار ساده زندگى مى‏ كردند. زندگى ايشان زندگى انبيا و اوليا بود طورى كه من مانند ايشان نديده بودم. به طور كلى اين دنيا را ترك كرده بودند. به پول و لباس و... اهميتى نمى‏ دادند، كانّه دنيا هيچ است.

دل بايد بخندد 
روز پنج‏شنبه 23 رجب 1414 ه .ق حضرت استاد منزل يكى از رفقا مهمان بودند، صحبت‏ هائى از بعضى مسائل و مدعيان ديدار امام زمان شد. در ضمن يك نفر كه با استاد رابطه داشت از تهران آمده بود؛ و براى رفع خستگى و كسالت استاد مطالبى گفت و استاد كمى خنديدند. وقتى از منزل بيرون آمدند، در راه عرض شد: فلانى صحبت‏ هاى خنده‏ دارى كرد كه مقدارى رفع خستگى شما بشود. 
فرمود: همه حرف‏ هاى مختلف زده شد؛ اما دل بايد بخندد!!

منبع: http://erfanekeshmiri.ir/pages/sire

موضوع سایت رویش: