ساده بی آلایش

ايشان ساده‏ تر از عموم مردم زندگى مى‏ كرد. خيلى ساده و بى‏ آلايش بود. گاهى حتى امور عادى زندگى‏اش نمى‏ گذشت. ايشان اغلب در مضيقه مالى بودند ولى اصلاً به زبان نمى‏ آوردند.

لباس كهنه 
ايشان بسيار ساده لباس مى‏ پوشيدند. يك روز من گفتم: آقا لباستان كهنه شده است. فرمودند: «نه، همين بس است، تازه زياد هم هست». گفتم: نگاه مردم! فرمودند: «من با مردم كارى ندارم با خدا كار دارم».

كلاه هديه را برد 
روزى منزل استاد آمدم و فرمودند: كسى از گيلان اينجا آمده و كلاه هديه فلانى را برد. كلاه را شخصى از اصفهان، دست‏باف براى ايشان درست كرده بود و آن گيلانى به طرفندى همانند اين جملات كه كلاه شما متبرّك است و بعد برايت مى‏ آورم برد و ديگر نياورد!

شما نسبت به اين راه خداوند متعال استعداد فوق‏ العاده اى در خودتان مى‏ ديديد؟
ج: عشق داشتم؛ به اين كار عشق داشتم. من دائم با پيرمردها، با علماى عاملين بودم.

سجده 

از اركان بندگى در طىّ منازل و مراحل و طريق الى‏ اللَّه در طريقه حضرت استاد، سجده مى‏ باشد كه سيره عملى ائمه‏ (عليه السلام) بوده است.
جنابش مى‏ فرمود: شيطان چون بر آدم سجده نكرد، بدبخت دو عالم شد. لذا از سجده خوشش نمى‏ آيد و لازم است سالك آن را ترك نكند كه سيره امامان و اولياء بوده است.
وقتى آخوند ملاحسينقلى همدانى وفات كرد، از عيالش پرسيدند: از آخوند چه چيزى ديدى؟ گفت: هميشه در سجده بود.
آقا سيد احمد كربلائى، جوانش در حال احتضار بود و عده‏ اى از علما كنار فرزند او بودند ولى خود ايشان در سرداب مشغول سجده بود، انگار مطلبى در حال رخ دادن نيست بعد از دفن جوانش سر قبر پسرش آمد.

باز فرمودند: ائمه‏ (عليهم السلام) سجده‏ ها داشتند. يكى از آنها سجده حضرت موسى‏ بن جعفر (عليه السلام) است كه بسيار عالى است: «الهى عظُمَ الذَّنبُ مِن عَبدِكَ فَليَحسُنِ العَفوُ من عِندكَ»
ذكر يونسيه بعد از نماز عشاء تا آخر تاريكى شب، اگر در سجده با شرايطش همراه باشد تجرد برزخى مى‏ آورد.
و مى‏ فرمود: جدّ ما سيد حسن كشميرى آنقدر سجده‏ هاى طولانى انجام مى‏ داد كه خانواده‏ اش روى او پتو يا پارچه مى‏ انداختند.

منبع: http://erfanekeshmiri.ir/pages/sire

موضوع سایت رویش: