فرقى برايش نداشت

فرقى برايشان نداشت كه كسى از ايشان تعريف كند يا نه؛ آنهايى هم كه در نجف با ايشان بودند، مى‏ گويند همان زمان هم به هيچ‏كس كار نداشت.


بيان مجسّم
آقاى كشميرى خصوصيتى داشتند كه وقتى يك حكايتى را مى‏ گفتند مجسم مى‏ كردند و خيلى بيان گيرايى داشتند.

بى‏ادّعا 
خيلى‏ ها مى‏ گفتند ايشان صاحب كرامات است، ولى من هيچ‏وقت نديدم ادعايى كرده باشد، من نشنيدم؛ با اين كه تمام جلساتى كه بزرگان مى‏ آمدند به هر نحو حضور پيدا مى‏ كردند.

به كسى دل مى‏ داد 
عجيب دلى بود، وقتى به كسى دل مى‏ داد، تا فيها خالدون (نهايت) او مى‏ رفت. مشكل و نگرانى هركس، نگرانى او مى‏ شد و خيلى رحيم و عطوف بود.

او اينجا بيايد 

بسيار ساده بود اگر مى‏ خواستند او را نزد وزير و يا رئيس نيروى انتظامى ببرند، مى‏ گفت: «خب او اينجا بيايد». ببينيد تا چه حدّ ايشان ساده بود و انگار در اين عالم نبود.

احساس امنيّت 
پدرى مهربان و رئوف و مرشد و گرانقدر بود. در مكتبش راه را آشنا شدم. هميشه حامى و نگهبان ما و دوستدار خانواده بود. در كنارش احساس امنيّت مى‏ كرديم.

منبع: http://erfanekeshmiri.ir/pages/sire

موضوع سایت رویش: