ميل باطنى

روزى قبل از ظهر به منزل استاد رفتم و ديدم ايشان درون ماشين كسى نشسته است و دعوت‏ كننده درون منزل استاد منتظر همسر ايشان است. عرض كردم جائى تشريف مى‏ بريد؟ فرمودند: اين شخص (فرزند يكى از مراجع) مرا براى ناهار به منزلش مى‏ برد اصلاً حالش را ندارم.
چون آن دعوت‏ كننده اصرار بسيار كرد و مدتى كوتاه هم ذكر مى‏ گفت و بعد رها كرد، با اينكه ميل باطنى نداشتند اما در ظاهر مجبور مى‏ شدند كه بروند، اللَّه‏ اكبر!

تعريف از خود 
در زمانى كه حضرت استاد در بسط بودند، قبل از سال 1364 و قبل از سكته قلبى، گاهى مطالبى از خود و از عرفاى وارسته را به توصيف و تعاريف بيان مى‏ كردند شخصى از اهل دانش كه به يكى از مناصب بلند مرتبه رسيده، آن‏وقت چند بار خدمت استاد مى‏ رسيد. تا اينكه ديگر خبرى از او نشد؛ از اقوامش بعدها درباره او سؤال كردم، فاميل او گفتند: او مى‏ گويد: آقاى كشميرى از خودش تعريف مى‏ كند ديگر نرفتم. آرى! نرفتن همان و در منصب رياست گير كردن همان! اين را بدانيد عرفاى واقعى در كلماتشان به اشاره و كنايه بسيار مطالب دارند، گاهى از گفتن بعضى مطالب مى‏ خواهند بفهمانند كه دارند راه را بر فردى كه قابل نيست مغشوش مى‏ كنند تا ديگر آنجا نيايد و مزاحم نشود.

صيغه عقد دائم يك‏بار 
برادر مرحوم آيةاللَّه بهاءالدينى همسايه استاد بود. روزى منزل ايشان آمد و تقاضاى خواندن عقد دائم را براى پسرش نمود. استاد قبول كرد. طرف ايجاب را خودشان و طرف قبول را به بنده واگذارد.
استاد ايجاب را خواند و بنده در اداى طرف قبول به خاطر اُبهّت استاد هول كردم. ايشان دوباره ايجاب را خواندند و بنده طرف قبول را خواندم. 
سيره ايشان يك‏بار خواندن عقد به قصد انشا بوده و در صيغه عقد دائمى كه با مرحوم آيت‏اللَّه ستوده براى دخترى از اهل علم خواندند هم، يك‏بار اداء كردند.

منبع: http://erfanekeshmiri.ir/pages/sire

موضوع سایت رویش: