تشرّف

7 . تشرف خدمت صاحب الامر (عج الله تعالی فرجه الشریف)

«مولانا احمد اردبیلی (قدس الله روحه) که در زهد و تقوا و ورع یگانه آفاق است و زهد او ضرب المثل شده و در مراتب علم و فضل و تحقیق و تدقیق نیز مسلم است و او را در خدمت ائمه علیهم السلام قرب عظیم بوده و بعضی از ثقات به وسایط معتمده از شاگرد او میرفیض الله تفریشی - که او نیز از علما و اتقیا بوده - نقل می نمودند که گفت: شبی از شبها دیدم که او از خانه خود بیرون آمد و متوجه روضه مقدسه حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام شد . من نیز مخفی به نحوی که او مطلع نشود از عقب او روان شدم . چون به نزدیک در روضه مقدس رسید، درها گشوده و قفلها باز شد . پس، آمد و در برابر ضریح مبارک ایستاد و می شنیدم که شخصی سخن می گوید . پس، بیرون آمد و متوجه مسجد کوفه شد و باز من از عقب او همه می رفتم تا داخل مسجد کوفه شد . پس، به نزد محراب مسجد آمد و با شخصی سخن بسیار گفت و مراجعت نمود . در حال مراجعت مرا تنحنحی عارض شد . پس، او به طرف عقب نگریست و مرا دید و پرسید که، تو با من بودی؟ گفتم: بلی از آن وقت که از خانه بیرون آمدی تا الحال که مرا دیدی، پیوسته از عقب تو روان بودم . پس، مبالغه نمودم و سوگند دادم که مرا خبر ده به آنچه از او مشاهده نمودم . فرمود که، مساله ای از مسایل دین بر من مشکل شده بود . آمدم به خدمت حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام و از آن حضرت پرسیدم . آن حضرت فرمود که، امروز امام زمان، حضرت صاحب الامر علیه السلام است، برو به مسجد کوفه از آن حضرت سؤال کن . پس، رفتم به نزد محراب مسجد و آن مساله مشکله را از آن حضرت سؤال نمودم و جواب شنیدم . چون این واقعه را نقل فرمود، از من عهد گرفت که در حیات او این واقعه را به کسی نقل ننمایم و من به عهد خود وفا کردم و بعد از وفات او نقل نمودم ».

منبع: حدائق المقربین، نسخه مذکور . و نیز ر ک: بحار الانوار، ج 52 ، ص 174 - 175 ; الانوار النعمانیة، ج 2 ، ص 303 ; کشکول بحرانی، ج 1 ، ص 127 - 128 به نقل از بحار; روضات الجنات، ج ، ص 196 به نقل از انوار نعمانیه; لآلی الاخبار، ج 1 ، ص 114 - 115 به نقل از انوار نعمانیه; قصص العلماء، ص 344 - 345 به نقل از بحار و انوار نعمانیه .

موضوع سایت رویش: