ازدواج

نوشته اند، پدر مقدس اردبیلى آمده بود در کنار نهرى، تا مشک را از آب جارى پر کند. دید سیبى قرمز و زیبا بر روى آب روان است، گرفت و میل کرد. بعد پشیمان شد که این سیب مالک داشته و بى اجازه او چرا تصرّف در مالش کردم. و طبق حدیث معروف: «الناسُ مسلطونَ على اموالِهم.»
حرکت خلاف مسیر آب را در نظر گرفت و به بالا رفت. تا رسید به جایى که آب از باغى که درخت سیب داشت بیرون می آید. بعد از پرس و جو از کارگران صاحب باغ را دید و گفت: سیبى که بر روى آب بود من خوردم، از من راضى باش. گفت: هرگز راضى نمی شوم.

انجام وظیفه

10 . بی اعتنایی به دنیا

«و اما کرامات مقدس اردبیلی، پس بسیار و در السنه و افواه علمای اعلام در غایت اشتهار . و سید نعمت الله جزایری در انوار نعمانیه و علامه مجلسی در بحار الانوار و صاحب لؤلؤ و شیخ ابوعلی در منتهی المقال برخی از آن کرامات را ذکر فرموده اند و این فقیر نیز بعضی را ذکر می نماید:

اول اینکه آن بزرگوار در صحن نجف اشرف دلو را به چاه انداخت که آب کشیده باشد . چون دلو را بیرون کشید، دید که آن دلو پر از اشرفی و دینار است . پس، آن دنانیر را دوباره در چاه ریخت و عرض کرد خداوندا! احمد از تو آب می خواهد نه طلا» . (1)

تواضع

در باره مرحوم مقدس اردبیلی بیش از بیست داستان و کرامت و حکایت و سلوک اخلاقی و . . . در زیست نامه ها نقل شده است . برخی از داستان ها را چند نفر از علماء در کتاب هایشان به شکل های مختلف نقل کرده اند، که توجه خوانندگان را به برخی از آنها جلب می کنیم:

1 . تواضع

در وادی كرامات

از زندگی این فقیه عابد و عارف كامل كراماتی نقل شده است . در ذیل به دو نمونه آن اشاره می كنیم :
فردی از اهل تفرش به نام میرغلام (میر فیض الله ) كه یكی از شاگردان و نزدیكان مقدس اردبیلی و فردی دانشمند و پارسا بود، می گوید:

صفحه‌ها

اشتراک در مقدس اردبیلی