بررسی و بازخوانی ديدگاه خواجه نصیر الدین طوسی درباره عدالت

تحليل و بررسی مفهوم بنيادين عدالت در انديشه هر انديشمندی از اهميت بسزايی برخوردار است. خواجه نصيرالدين طوسی يكی از انديشمندانی است كه درباره مساله عدالت سخنان گرانبهايی را بر زبان رانده و آثار سترگی را به رشته تحرير در آورده است. خواجه با رویکردی تلفيقی از اندیشه‌های فلاسفه یونان (آراء افلاطون و ارسطو) و آموزه‌های فلسفی و كلامی، توانسته است با ابزار عقل و نقل، ابعاد مغفول مانده کلامی عدالت را روشن و رویکرد اسلام به مقوله عدالت را به درستی تبیین نماید.

معانی سه‌گانه‌ی سعادت در اندیشه‌ی کانت

کانت در نظریه‌ی اخلاق خود سه مفهوم از سعادت عرضه کرده است که می‌توان آن‌ها را با تعابیرِ سعادت امیالی، سعادت اخلاقی و سعادت نهایی از هم متمایز کرد. به‌رغم آنکه به نظر می‌رسد وی نتوانسته است مفهوم مشخصی از سعادت عرضه کند، وحدتی سازمند میان مفاهیم به ظاهر متعارض از سعادت در اندیشه‌ی وی وجود دارد. این نوشتار بر آن است تا ضمن نشان دادن این وحدت، اهمیتی را که کانت برای سعادت اخلاقی قائل است آشکار سازد.

تبیین بایسته های اخلاقِ باور

هدف از پژوهش حاضر تبیین بایسته های اخلاقِ باور می باشد. برای این منظور از روش تحلیل مفهومی برای تحلیل اخلاقِ باور و نائل آمدن به بایسته های آن استفاده شده است. یافته¬های پژوهش حاضر نشان می دهد که ایده اخلاقِ باور، مستلزم اعتقاد به بایسته هایی است.

نسبت فقه و اخلاق در مفهوم و منبع

علم فقه و اخلاق از قديمی ترين علوم اسلامی هستند که در رفتار انسان تأثیر مستقیم داشته و همچون گذشته، زنده و بالنده، به نقش آفرینی پرداخته و به توسعه و گسترش قلمرو خود ادامه می دهند، همانگونه که فقه، مجموعه ای از قوانين وآيين زندگي انسان است اخلاق نیز مجموعه ای از صفات روحی و باطنی بشمار می رود. از این رو شناخت فقه و مکاتب فقهی و در مقايسه با آن، دانستن اخلاق و مکاتب اخلاقی، به عنوان دو دانش رفتاری، ما را در مسیر عمق بخشی به فهم تعاملات و روابط آن دو یاری می‌رساند و با طرح مباحث گوناگون و مقایسه‏ای از جمله تعریف دقیق و منبع شناخت فقه و اخلاق، می توان به چگونگی نسبتِ میان آن دو دست یافت.

بررسی تفکیک فضایل به دو قسم اخلاقی و عقلانی از نگاه معرفت‌شناسی فضیلت زاگزبسکی

زاگزبسکی از پیشگامان نظریه معرفت شناسی فضیلت است. از نظر وی دلایل ارسطو برای تفکیک فضیلت اخلاقی از فضیلت عقلانی صحیح نیست و همان تفاوتی که بین دو فضیلت اخلاقی وجود دارد بین یک فضیلت اخلاقی و یک فضیلت عقلانی نیز وجود دارد. بر اساس این نگرش به فضایل، فضایل عقلانی زیرمجموعه فضایل اخلاقی هستند. زاگزبسکی بر این باور است که تنها دلیل نظری مناسب برای تفکیک فضایل از یکدیگر عبارت است از اینکه هر کدام انگیزه بنیادینی دارند که از دیگری متمایز است. در این مقاله با استفاده از روش توصیفی و تحلیل محتوا به نقد و بررسی دلایل تفکیک فضایل بر اساس معرفت شناسی فضیلت زاگزبسکی پراخته ایم.

ناسازگاری زبان اخلاقی جدید با زبان اخلاقی سنتی

مقاله‌ی حاضر در صدد بررسی زبان اخلاقی جدید از منظر ارزش ها و فضایلی که مورد نظر آنهاست و مقایسه ی آن با زبان اخلاقی سنتی می باشد. هر یک از این دو، واژه نامه ای مختص به خود دارند که کاملا با دیگری متفاوت ویا حتی ناسازگار می باشد.

ارسطو؛ خودگرا یا دیگرگرا ؟

"یکی از مسائل مورد اختلاف میان ارسطوشناسان نسبت نظام اخلاقی ارسطو با دو نظريه خودگرايی و ديگرگرايی اخلاقی است که موجب شکل¬گیری دو خوانش متضاد از نظريه اخلاقی وی گردیده است. براین اساس، برخی ارسطو را خودگرا و برخی ديگری وی را ديگرگرا ¬دانسته¬اند. داوری نهایی درباره این دو خوانش منوط به تمایز میان دو نوع برداشت از نظريه¬های خودگرايی و ديگرگرايی است: برداشت ناظر به تحقق بیرونی این دو نظریه و برداشت کاملا انتزاعی (فلسفی) از آنها.

تبیین فلسفی مسئولیت اخلاقی از دیدگاه جان مارتین فیشر

یکی از شرط‌های مطرح شده در باره مسئولیت اخلاقی، شرط کنترل است. تلقی رایج، مفهوم کنترل را بر اساس دسترسی عامل به امکان‌های بدیل تفسیر کرده‌ امّا جبرگرایی علّی با ارائه ادله‌ای از جمله دلیل پیامد، این تلقی را با چالش‌های جدّی روبرو کرده است. جان مارتین فیشر تمایل دارد چالش جبرگرایی علّی، به‌خصوص نتیجه‌ی برهان پیامد، را بپذیرد. لذا با توجّه به آن، در مفهوم کنترل بازنگری می‌کند. فیشر نظریه‌ی خود در باب مسئولیت اخلاقی را بر مبنای مفهوم «کنترل هدایتگر» (در تمایز از کنترل نظارتی) توضیح می‌دهد. این نوع کنترل، دو مؤلفه‌ی اساسی و هر یک از آن‌ها سه ملاک برای تشخیص دارد.

صفحه‌ها

اشتراک در کلیات و فلسفه علم اخلاق