غذای سلطان ظالم را نمی خورم

زمانیکه مرحوم بافقی به ظلم و ستم شاه گرفتار شد و به زندان برده شد، در زندان تا سه روز لب به غذا نزده و فرموده بود: «غذای سلطان جائر، حرام است». یکی از مأموران زندان به آقا عرض می کند: «از ضعف تلف می شوید. خوب است از خارج زندان، چیزی تهیه شود». آقا می فرماید: «پول کمی همراه من هست. اگر ممکن است، با آن، نخودچی و سبزی تره برای من بگیرید و بیاورید». تا مدتی غذای ایشان در زندان همین بود، تا آنجا که بدنشان ضعیف شد. خود شیخ محمدتقی به مرحوم رازی فرموده بود: «کارم به جایی رسید که قدرت نماز خواندن و عبادت نداشتم. از شدت ضعف و گرسنگی دیگر نمی توانستم ایستاده نماز بخوانم.

اقامت در قم

در سال 1337 ه.ق پس از درگذشت مرجع وقت شیعیان سید محمد کاظم یزدی(ره)، مرحوم بافقی از نجف به قم مشرّف شد و در این شهر رحل اقامت افکند.

انتخاب قم به عنوان کانونی برای فعالیت های تبلیغی توسط بافقی بی دلیل و بدون انگیزه نبود، زیرا این دیار تنها مکانی است که در طول تاریخ با ولایت اهل بیت(علیهم السلام) و تشیع دمساز بوده و ائمه اطهار(علیهم السلام) به تمجید مردمانش پرداخته و آنان را از متابعان خود دانسته اند.

زن رضاشاه و امر به معروف آیت‌الله محمد تقی بافقی (2)

زن رضاشاه بالای ایوان آیینه بی‌حجاب نشسته تکلیف چیست؟

بعد از فریاد و اخطار سید ناظم واعظ، صدای صلوات‌های پیاپی مردم به عنوان تصدیق بلند شد، عدّه‌ای، نزد حاج شیخ محمد تقی بافقی شتافتند، او در مسجد بالاسر در حالی که جمعیّت در اطراف او موج می‌زد، مشغول خواندن دعای ندبه بود، کاری که هر جمعه در همان مکان انجام می‌داد و آن روز نیز -چنان چه که گفتیم، جمعه 27 رمضان بود ـ حاج شیخ با خضوع و تضرّع کامل در حالی که قطرات اشک از انتهای محاسن بلندش فرو می‌چکید، دعا را می‌خواند.

زن رضاشاه و حرم حضرت معصومه (1)

همسر رضاشاه با همراهان خود به ایوان آئینه حرم حضرت معصومه(علیهاالسلام) با حالت بدون حجاب حاضر شد و نشستند، همزمان آیت‌الله بافقی در حرم مطهر  تشریف داشتند و با واسطه ای دستور داد که از جانب ایشان بگویند: رفع حجاب در اسلام حرام است و به خصوص در حرم مطهر حضرت معصومه (علیهاالسلام).

آیت‌الله حسین نوری همدانی در کتاب «اسلام مجسم» صفحه 317 به شرح این ماجرا پرداخته است که در ادامه نوشته:

شنبه صبح می رسد

در کتاب تشرّف و ملاقات با امام زمان (علیه السلام) نوشته شده:
یکی از علمای حوزه از آیت الله سید محمد رضا گلپایگانی نقل می کرد که ایشان فرمودند:
درزمان حیات آیت الله شیخ عبدالکریم حائری که عدّه ی محصّلین حوزه به چهار صد نفر رسیده بود، در زمستانی طلاب از شیخ محمدتقی بافقی که مقسّم شهریه بود، عبای زمستانی خواستند و ایشان از مرحوم حائری خواسته و آن مرحوم فرمود:
 "چهارصد عبا از کجا بیاورم ؟ ".
وقتی شیخ محمد تقی دست خالی شیخ عبدالکریم را دید، گفت: از حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف بگیرید.
شیخ عبدالکریم فرمود: من راهی ندارم.

سلام مرا به او برسان

 حجت الاسلام  قاضی زاده  در کتاب شیفتگان حضت مهدی علیه السلام چنین نقل کرده اند :
" مرحوم پدرم چنین نقل فرموده اند:
من نذر کرده بودم چهل شب جمعه یا چهارشنبه (تردید از گوینده است) به خاطر جنبه اقتصادی و آفاتی که به زراعت رسیده بود به مسجد جمکران مشرّف شوم.
 سی و نه شب رفتم شب جمعه یا چهارشنبه آخر بود که به مسجد رفتم و اعمال مسجد را انجام داده و نماز حضرت ولی عصر علیه السلام را خوانده و بیرون آمدم . هوس چای کردم گشتم تا آشنایی پیدا کنم و چای بخورم.

مقام و منزلت شیخ محمد تقی بافقی(ره)

آقای سید مرتضی حسینی که یکی از سادات متدیّن قم بوده است، می گوید:
شبهای پنجشنبه در خدمت مرحوم آیت الله بافقی به مسجد جمکران می رفتیم.
در یکی از شبهای زمستان که برف سنگینی آمده بود، من در منزل نشسته بودم، ناگهان به یادم آمد که امشب شب پنجشنبه است، ممکن است آیت الله بافقی به مسجد بروند و با وجود برف و سرمای زیاد و امکانات کم مسجد خطری ایشان را تهدید کند.

راه ملاقات با امام زمان علیه السلام

مرحوم رازی می فرمودند:
 استاد بنده عالم ربانی آیت الله محمد تقی بافقی -رحمة الله علیه- می فرمودند:
با استناد به ادلّه اربعه راه ملاقات با امام زمان -عجل الله تعالی فرجه الشریف- باز است و علاوه بر آن مهمترین دلیل بر امکان چیزی واقع شده آن است؛ زیرا ما شاهد هستیم که از زمان شروع غیبت صغری (260 ق) تاکنون هزاران تشرّف معتبر اتفاق افتاده که در کتاب های زیادی نقل شده است.
ایشان به نقل از جناب  سید مرتضی ساعت ساز (که از اشخاص بی رغبت به محبت دنیا و فردی متّقی بود)، می فرمود:

تشرّفات آیت الله محمد تقی بافقی(ره)

آیت الله ابطحی در وصف مرحوم بافقی و سپس تشرّف ایشان به محضر حضرت ولی عصر -ارواحنافداه- نقل می کند:

یکی از صفات حسنه انسان که یقیناً او را به امام زمان -علیه السلام- نزدیک می کند، امر به معروف و نهی از منکر است، این عمل پر ارزش که ناشی از یک صفت انسانی محض است، به قدری اهمیّت دارد که نظام دین مقدس اسلام بیشتر از هر چیز به آن بستگی دارد.

صفحه‌ها

اشتراک در اسوه های اخلاقی