رضاخان در اجراى اهداف استعمارگرانه خود و اشاعه فرهنگ غرب در ایران، را یکى از راه هاى مبارزه با اسلام مى دانست. او پس از مسافرت به ترکیه، شدّت بیشترى به کشف حجاب داد. رژیم در اجراى این توطئه نسبت به چند شهر بزرگ و مذهبى ازجمله دو شهر مقدس مشهد و قم حساسیّت بیشترى نشان مى داد، زیرا در صورت اجراى کشف حجاب در این دو شهر، عملى شدن آن در سایر شهرها حتمى بود.
در زمان حیات علّامه بهلول به حکم رضاشاه، قبرستان میدان آستانه شهر قم تخریب گردید. رضاشاه قصد داشت آن مکان را به باغ ملّى و تفریح گاهی تبدیل کند، ولى چون مى دانست علماى قم به او شکایت خواهند کرد، ابتدا به شهردار قم دستور داد؛ در محل قبرستان، مرکز فساد احداث کند. این کار با مخالفت علماء روبه رو شد و سه ماه بعد که رضاشاه به قم آمد، مخالفت خود را به او اعلام کردند. در طى این مدت شیخ بهلول ضمن مشورت با علماء و مقدّسین شهر قم به مقابله با این فعالیت ها پرداخت و در سخنرانی هاى آتشین به افشاگرى علیه رژیم پهلوی پرداخت.
علامه شیخ محمد تقی بهلول در راستای تبلیغ دین در ابتدای طلبگی خود در زادگاه خود؛ شهر گناباد به مخالفت با فرق صوفیه و افشاگرى علیه آنان مى پرداخت. وقتى پدر ایشان، جان وى را در خطر دید، او را به سبزوار فرستاد. علامه بهلول رمضان آن سال در سبزوار به منبر رفت و شروع به انتقاد از کارهاى خلاف شرع رژیم و مأموران ستم شاهی کرد. در ابتداى ماه محرم آن سال امان الله خان پادشاه افغانستان که از سفر ترکیه و دیدار آتاترک باز مى گشت، به سبزوار رسید. پیش از آمدن او باغ ملّى سبزوار را آذین بسته بودند. زنان رقاص با مشروبات الکلى آماده پذیرایى از امان الله خان بودند. مؤمنین سبزوار جرئت مخالفت نداشتند.
«حاج محمد طاهر خزائى» جدّ شیخ محمد تقی بهلول که در عربستان زندگى مى کرد، در صدد تحقیق راجع به مذهب تشیّع برآمد و پس از تحقیق بسیار به حقانیّت شیعه دوازده امامى پى برد و این مذهب را برگزید و چون اهالى منطقه اهل سنّت بودند، راهى ایران شد. ورود وى به ایران با آغاز سلطنت آقامحمدخان مصادف بود. او در ایران اقامت نمود و صاحب فرزندان و نوادگان بسیار شد.(۱)
- مرحوم آیت الله العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری از علامه بهلول دعوت می کردند قبل از شروع درس روضه ای بخوانند، دعوت آن جناب از علامه بهلول در آن سن برای روضه قبل از شروع درس خیلی قابل اهمیّت است، چرا که نقل می کنند؛ جناب مرحوم حاج شیخ عبدالکریم به منبر ها و روضه خوان ها بسیار حسّاس بود و افرادی را دعوت می نمود که از ناحیه آنها خاطر جمع باشد.
- مرحوم آیت الله العظمی بروجردی هم از ایشان دعوت می کرد تا منبر رفته و روضه خوانی نماید؛ دفاع آیت الله بروجردی از ادامه منابر جناب بهلول خیلی حائز اهمّیّت است و این نشانگر علاقۀ آیت الله العظمی بروجردی به ایشان بوده است.
ايشان (شیخ بهلول) حقّ بزرگی بر گردن انقلاب دارند. آقای شيخ محمدتقی بهلول -رحمةاللهعليه- بندهی صالح و مجاهد و پرهيزگار كه عمر طولانی و پرماجرای خود را يكسره با مجاهدت و تلاش گذرانيد، يكی از شگفتی های روزگار ما بود. هفتادسال پيش در ماجرای خونين مسجد گوهرشاد، زبان گويای ستمديدگان وحقّطلبان شد و آماج كينهی حكومت سركوبگر پهلوی گشت. بيستوپنج سال مظلومانه در اسارت حكومت ظالم ديگری انواع رنج ها و آزارها را تحمّل كرد. پس از آن سال ها در مصر و عراق ندای مظلوميّت ملّت ايران را از رسانهها به گوش مسلمانان رسانيد. سال ها پس از آن در ايران بی هيچ پاداش و توقعی به هدايت دينی مردم پرداخت.
در 19 کیلومتری همدان شهری وجود دارد به نام بهار که مدفن عارف سترگ و عالم ربّانی می باشد که پیوسته سالکان الی الله و دوستداران معرفت را به سوی خود می کشد تا از این مدفن نورانی حظّ لازم و کافی را ببرند و این عارف بالله کسی نیست جز آیت الله شیخ محمد بهاری همدانی(ره) شاگرد بزرگ و برجسته آخوند ملا حسینقلی همدانی (ره).
آيت الله شيخ محمّد بهارى در نجف مريض شد و به سفارش پزشكان، به ايران بر گشت و عازم مشهد شد. ایشان مدّتى بعد، قصد بازگشت به نجف اشرف نمود كه شدّت يافتن بيمارى، ایشان را از اين تصميم منصرف ساخت و ایشان ناچار به زادگاهش، شهر بهار بر گشت و در نهم ماه مبارك رمضان 1325 هـ . ق. روحش به رضوان الهى پَر كشید و پيكر پاك ایشان در شهر بهار به خاك سپرده شد.
علاّمه شيخ آقا بزرگ تهرانى، تاريخ وفات شيخ محمّد بهارى را نهم ماه مبارك رمضان سال 1325 هـ .ق. ذکر کرده است و مى فرمايد: در تاريخ وفات مرحوم بهارى، اين گونه وارد شده است: «آه خزان شد گل و بهار محمّد».