ازدواج

نوشته اند، پدر مقدس اردبیلى آمده بود در کنار نهرى، تا مشک را از آب جارى پر کند. دید سیبى قرمز و زیبا بر روى آب روان است، گرفت و میل کرد. بعد پشیمان شد که این سیب مالک داشته و بى اجازه او چرا تصرّف در مالش کردم. و طبق حدیث معروف: «الناسُ مسلطونَ على اموالِهم.»
حرکت خلاف مسیر آب را در نظر گرفت و به بالا رفت. تا رسید به جایى که آب از باغى که درخت سیب داشت بیرون می آید. بعد از پرس و جو از کارگران صاحب باغ را دید و گفت: سیبى که بر روى آب بود من خوردم، از من راضى باش. گفت: هرگز راضى نمی شوم.

تواضع

در باره مرحوم مقدس اردبیلی بیش از بیست داستان و کرامت و حکایت و سلوک اخلاقی و . . . در زیست نامه ها نقل شده است . برخی از داستان ها را چند نفر از علماء در کتاب هایشان به شکل های مختلف نقل کرده اند، که توجه خوانندگان را به برخی از آنها جلب می کنیم:

1 . تواضع

مقدس اردبیلی و حضرت موسی (علیه السلام)

مقدس اردبیلی شبی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) را در خواب دید که حضرت موسی (علیه‌السلام) در خدمت آن بزرگوار نشسته است و مقدس نیز در آنجا حضور دارد. حضرت موسی از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) سوال کرد: این مرد کیست؟ پیامبر فرمود: از خودش سوال کن. حضرت موسی (علیه‌السلام) از مقدس پرسید: تو کیستی؟ مقدس جواب داد: من احمد پسر محمد از اهل اردبیل هستم و در فلان کوچه، فلان خانه منزل من است!

مقدس اردبیلی و امام علی (علیه السلام)

یکی از شاگردان و نزدیکان مقدس اردبیلی که فردی دانشمند و پارسا بود (میر فیض الله) می‌گوید:

من در مدرسه‌ای که حجره‌های آن در صحن مطهر امیرالمومنین علی (علیه‌السلام) قرار داشت، سکونت کرده به فرا گرفتن علم اشتغال داشتیم.

صفحه‌ها

اشتراک در اسوه های اخلاقی