آیت‌الله دستغیب در گفتار برادر

همراهی مستمر با شهید دستغیب و علاقه بسیار به پیروی از راه آن شهید بزرگوار ،امکان اشراف بر جزئیات حرکت مبارزاتی وی را در کنار آگاهی از ویژگی‌های والای شهید برای برادر ایشان فراهم آورده که در گفتگوی صمیمانه حاضر بازگو شده است. آیت‌الله دستغیب با دیدی نافذ و بیانی شیوا از برادر سخن گفته‌اند، بدان گونه که در کمتر مطلبی این همه نکات جالب در کنار هم قرار گرفته‌اند.

مهلت 24 ساعته به شهید دستغیب

ماجرای مهلت ۲۴ ساعته رژیم پهلوی به شهید دستغیب برای ترک لباس روحانیت

به واسطه فعالیت‌های آیت‌الله دستغیب در زمینه افشاگری‌ علیه رژیم پهلوی، مزدوران رژیم به وی فشار آوردند تا طی ۲۴ ساعت لباس روحانیت را کنار بگذارد. در چنین شرایطی وی تصمیم به مهاجرت گرفت و به نجف اشرف رفت.

«روز جمعه بیستم آذر ماه ۱۳۶۰ و نزدیک اذان ظهر بود. آقا به طرف نماز جمعه حرکت کرد. مردم در کوچه و بازار که آقا را می‌دیدند، نامه‌ای به وی می‌دادند. آن روز هم در طول مسیر خانمی به سمت آقا آمد. دقایقی بعد صدای آتش و خون همه جا را فرا گرفت. آقا به سوی حق شتافت.»

تلاش برای جامعه


در سال 1321 ش آیت الله دستغیب بر خلاف میل خود و به توصیه استادانش به ایران بازگشت . بنابراین آیت خدایی ، عارف سالک شیرازی با گرفتن اجازه اجتهاد از استادانش به شیراز مراجعت کرد.
با آمدن به شیراز از ابتدا در مسجد طالبیون به اقامه جماعت پرداخت و پس ‍ از آن چون ماه رمضان نزدیک می شد و جمعیت زیادتر، صلاح دیده شد که طاق منبری مسجد جامع عتیق شیراز را (شبستان وسطی مسجد جامع ) نخاله برداری و آماده انجام مراسم ماه رمضان شود.این کار با زحمت فراوان انجام شد و مسجد تا حدودی آماده پذیرایی زائران خانه دوست شد.

سفر به عنایت دوست

سال 1321 ش آیت الله با کوله باری از علم و معرفت عزم سفر به سوی شهر خود کرد. در این کوچ مبارک لطایفی نهفته بود که نشان از عنایت خدای سبحان و ولی عصر (عج ) به ایشان داشت . 
او خود در ابتدا اندیشه بازگشت به شیراز را نداشت اما روزی به درس آقا شیخ محمد کاظم شیرازی حاضر شد و استاد به ایشان گفت : آقای دستغیب یکی از علما برای شما خواب خوبی دیده است بهتر است شما بهر شیراز برگردید. او در حالی که سخت مشغول تحصیل بود و در صورت ماندن ، در آسمان فقاهت درخششی شایسته می نمود امّا قصد بازگشت کرد.

لاله محراب (زندگینامه شهید سید عبدالحسین دستغیب)

تولد
در عاشورای 1332 ق . در شیراز کودکی به دنیا آمد که چون آن ایام ، روزهای پرسوز شهادت سالار شهیدان ، امام حسین علیه السلام بود نامش را ((عبدالحسین )) نهادند.
خاندان عبدالحسین از سادات حسنی و حسینی به شمار می رفتند که از حدود چهار قرن پیش در شیراز به ((دستغیب )) معروف شده بودند. سیادت نشان افتخار این خانواده بود و حلقه های نورانی پیوند او را (باسی و دو واسطه ) به حضرت ((زید شهید)) فرزند امام سجاد علیه السلام می رساند.

دریا در نگاه دریا

میرزا جوادآقا از نگاه امام خمینی رحمه الله

حضرت امام خمینی رحمه الله ، درباره استاد اخلاق خود، مرحوم میرزا جواد آقا ملکی، ضمن دادن عناوین والایی چون «شیخ جلیل القدر» و «عارف باللّه »، تمامی ره پویان راه حق را به مطالعه آثار ایشان سفارش می نماید. ایشان در قسمتی از کتاب سرّ الصلاة می نویسند: «ای عزیز! شیطان تو را وسوسه نکند و به آن چه داری قانع ننماید، قدری حرکت کن... و اخلاق خود را و حالات نفسانیه خویش را تحت مطالعه و مداقّه قرار بده و با کلمات ائمه هدی علیهم السلام و کلمات بزرگان علما انس گیر که در آن برکاتی است... .

تجربه شگفت انگیز (آیت الله میرزا جواد ملکی تبریزی)

 

میرزا جواد آقا ملکى تبریزى در کتاب ارزنده المراقبات مى فرماید: مرا در ایام تحصیل در نجف اشرف ، شیخى بود (که همان ملاحسینقلى همدانى است ) که در ترتیب ، مرجع طلاب متقى زمان خود بود و از آنچه اعمال بدنى در تاثیر حال سالک الى اللّه تجربه کرده بود از او پرسیدم ، دو امر را بیان کرد: یکى آنکه در هر روز و شبى یک سجده طولانى کند و در بسیار بگوید: ( لااله الاانت ، سبحانک انى کنت من الظالمین ) (که معروف به ذکر یونسیه است ) و در آن قصد کند که روح من در زندان اسیر به این قیود است.                                                                       

صفحه‌ها

اشتراک در اسوه های اخلاقی