دل بايد بخندد

عكس نگرفت 
ايشان با عكس گرفتن مخالف نبودند ولى وقتى جمعى نشسته بودند و آقاى كشميرى را دعوت مى‏ كردند كه در آن جمع تشريف بياوريد. در مجلس تقاضاى عكس گرفتن از ايشان كردند ولى استاد اين روايت را خواندند كه «اشدّ الناس يوم القيامة المصورون» سخت‏ ترين مردم روز قيامت تصوير برداران هستند و سپس بلند شدند و از مجلس بيرون رفت.

جيب خالى 
از وقتى كه بعضى شاگردان خاص با حضرت استاد آشنا شدند و همراه ايشان بودند، هيچگاه ديده نشد كه پول در جيب قباى ايشان باشد.

ميل باطنى

روزى قبل از ظهر به منزل استاد رفتم و ديدم ايشان درون ماشين كسى نشسته است و دعوت‏ كننده درون منزل استاد منتظر همسر ايشان است. عرض كردم جائى تشريف مى‏ بريد؟ فرمودند: اين شخص (فرزند يكى از مراجع) مرا براى ناهار به منزلش مى‏ برد اصلاً حالش را ندارم.
چون آن دعوت‏ كننده اصرار بسيار كرد و مدتى كوتاه هم ذكر مى‏ گفت و بعد رها كرد، با اينكه ميل باطنى نداشتند اما در ظاهر مجبور مى‏ شدند كه بروند، اللَّه‏ اكبر!

تعريف از خود 

سبك جواب دادن

نوعاً استاد به خاطر كسالت جسمانى جواب‏ ها را مختصر مى‏ دادند و گاهى به يك كلمه و يا يك جمله بسنده مى‏ كردند و گاهى هم به خاطر عدم صلاحيت طرف از باب (تجاهل عارف) مى‏ فرمودند: «نمى‏دانم».
در مقام اقناع شخص به يك جمله، مانند «تقوا بورزيد، مراقبه داشته باشيد» ده‏ها جواب مشكلات نفسى و غيره را مى‏ دادند و زبال حالش اين بود: «در خانه اگر كس است، يك حرف بس است».

سيره نبوى و علوى 
روزى شخصى از اقوام مادرى استاد از تهران به قم و منزل استاد آمد. ايشان با او به محبت برخورد كرد و بعد او را به بنده معرفى كرد كه از اقوام است.

مدارا و مماشات

منزل حضرت استاد، محل رفت و آمد افراد مختلف بود؛ و از جاهاى دور و نزديك - با محدوديت خاص - براى مشكلات دنيائى يا آخرتى مى‏ آمدند. افرادى هم كه بيشتر اوقات نزد ايشان مى‏ آمدند و يا استاد منزلشان براى دعوت مى‏ رفتند يكسان نبودند.
از اين جهت به هركس به اندازه حالات و مجاهدات نظر داشتند. به بعضى عنايت عام، و به بعضى عنايت خاص 
با افراد زيادى مدارا و مماشات مى‏ كردند؛ نه اينكه آنان توانستند از استاد استفاده كنند و رشد نمايند اين سبك و سيره در بعضى شاگردان سيدعلى آقا قاضى هم ديده شد كه تا آخر عمر از توحيد سر در نياوردند.!!

پياده‏ روى

بازگرداندن
اوايلى كه استاد از عراق به ايران آمد، در قم ساكن شد و گاهى به تهران منزل فرزندان خود مى‏رفت. شاگردى گفت: «با ماشين خودم از تهران به طرف قم به راه افتادم. چون به بهشت زهرا رسيدم يك مرتبه به دلم افتاد كه به منزل فرزند استاد بروم. شايد ايشان بخواهد به قم بيايد. پس به طرف منزل فرزندشان رفتم. چون رسيدم در زدم و با تعجب ديدم استاد آماده رفتن به قم مى‏باشد و ساكش را نيز در دست دارد. فهميدم كه اين از تصرّف ايشان بود كه مرا برگرداند».

پياده‏ روى

درد

نقل شده كه عارف باللَّه آخوند كاشى اواخر عمر مريض شد. عارف ربّانى آقا محمّد بيدآبادى براى مداواى ايشان نوشت كه 202 مرتبه به عدد «ربّ» اين آيه را بخواند:
«رَبّ أَنّى مَسَّنِىَ الضُّر و أنتَ أرحَمُ الرّاحمين. يعنى ايّوب آن‏گاه كه پروردگارش را خواند كه به من گزند (رنج) رسيده است و تو بخشاينده‏ ترين بخشايندگانى، پس او را پاسخ گفتيم و گزندى كه به وى بود را از او زدوديم». (در آيه ربّه دارد)
آخوند كاشى اين دستورالعمل را ديد گفت: 
«دواى من همين است».

وساطت و شفاعت

اهل دانشى از ايران در نجف مشغول تحصيل بود كه بعداً به مدارج علمى بالايى نائل شد. كسى از طايفه نسوان از قبيل ه‏اى خاص بعضى روزها براى ايشان شير مى‏ آورد. روزى طبق هر روز كه شير آورد، او تقاضاى متعه كرد. آن زن بسيار ناراحت شد و به قبيله خود خبر داد. آنان قصد كردند ضربه‏ اى مهلك و سنگين بر او وارد كنند. استاد فرمود: «من وساطت و شفاعت نزد آن قبيله كردم و آنان عقب‏ نشينى كردند و آبروى آن اهل دانش حفظ شد».

اختلاف عشايرى 

راه و رسم

تبیين روش عملى 
از مسائل مهم، توضيح و تبيين طريق و سيره عملى استاد است. لكن براى خوانندگان اين كتاب، بعضى از آن‏ها را به نحو اختصار اشاره مى‏ كنيم تا آشنايى مختصرى پيدا كنند.
الف: بايد مجاهدت كرد و با تنبلى كسى به جايى نمى‏ رسد.
ب: ذكر و فكر با دستور استاد حاذق، سريع‏تر و بهتر پيش مى‏ رود.
ج: از اعمالى كه جنبه تسخير جنّ و امثال اينها را دارد، بايد پرهيز كرد.
د: دورى از اطعمه و اغذيه لذيذ براى تهذيب نفس بهتر است.
ه: نفى خواطر با ذكر و فكر بايد باشد تا شيطان نفوذ نكند.
و: تأثير اذكار طبق روايات تا يك سال مثمر ثمر خواهد بود.

گمنامی اولیاء

قم، خيابان دور شهر، كوچه صدوق، خانه‏ اى پر از سكوت و انتظار، بدون صدا و شكوِه، شخصيتى در انزوا و خلوت و دور از هيا و هوى، مريض احوال؛ به ذكر قلبى مشغول و با جانش با حضرت جانان نجوا مى‏ كرد. الآن (1389 شمسى) يازده سال از رحلت آن جناب مى‏ گذرد. آن‏ وقت كه حيات داشت، گمنام و دور از شهرت و رياست بود. دورى از مرقد حضرت اميرالمؤمنين‏ (عليه السلام) برايش بزرگ‏ترين ناراحتى بود. مداواى خود را در رفتن به نجف و بهترين آرزوى خود مى‏ دانست.

عنايت استاد پس از مرگ

افراد زيادى از اهل سلوك و غير آنان سؤال كردند كه آيا استاد نسبت به شاگردان و كسانى كه در سلوك شيوه ايشان را پيروى مى‏ كنند و كسانى كه قبل از رحلت و يا بعد از وفات دوست‏دار ايشان بودند و شدند، عنايت دارد؟!
 در جواب گفته شد: اگر همه مكاشفات و وقايع و منام‏ هاى رحمانى متعلق به استاد جمع‏ آورى شود، خود كتابى مى‏ شود.
 آنانى كه از نظر سيره و محبت به ايشان از نظر روحى قريب مى‏ باشند، از عنايات بيشترى برخوردارند.

صفحه‌ها

اشتراک در آیت الله سید عبد الکریم کشمیری (ره)