درستش كنيد

چند نفر از صدا و سيما براى مصاحبه و پرسش و پاسخ به منزل استاد آمدند و نظر استاد را درباره وارد شدن اهل علم در كارى جويا شدند. استاد فرمود: «وارد نشوند».
 بعد از اتمام مصاحبه يكى از شاگردان گفت: «آن بزرگ دينى محل مراجعه اهل شريعت، اين مطلب را كه شما نهى فرموديد، روا مى ‏شمارد»!
استاد فرمود: «پس براى اين كه اسباب زحمت نشود، درستش كنيد».
 توضيح: در نوار ويدئويى، آن سؤال و جواب محو شده است. نكته قابل دقت اين است كه استاد به نظرگاه فقاهتى يك عالم دينى بزرگ ارج نهاد تا نظرش دستاويزى براى ديگران نشود.

فرزندان همانند پدران نمى ‏شوند

استاد يك حالت تأثر داشتند كه پدران ممتاز، فرزندان مانند آنها نمى‏شوند. مى‏فرمودند: هيچ يك از فرزندان جدّ ما آقا سيد حسن كشميرى يعنى سيد مصطفى، سيد محمد حسين، سيد محمد على، مانند او نشدند!!
 مى‏فرمودند: دوست داشتم فرزندانم طلبه بشوند، همان طور كه پدر و اجدادمان اهل علم بودند. عرض شد انشاء اللّه در نوه‏ها و نبيره‏هاى پسرى اين نيت شما تحقق پيدا مى‏كند.
 گاهى اهل علمى به حضور ايشان مشرف مى‏شد و درباره اين كه پسرش اهل علم شود مشورت مى‏كرد. استاد به علم باطنى و يا استخاره مى‏فرمودند: بگذار پسرت كاسب شود كه كاسب حبيب خداست.
 
 امتياز بندى

مقايسه دو عينك

دو عینک
 مرحوم آية اللّه بهجت از آية اللّه كشميرى نقل كرده كه مى‏گفت:«پدرم آقا سيد محمد على نقل مى‏كرد كه همراه پدرش آقا سيد حسن با آية اللّه ميرزا محمد تقى شيرازى در صحن كربلا نشسته بودند. قريب نيم ساعت پدر پدرم مى‏گفت: عينك من از عينك شما بهتر است و ميرزا محمد تقى هم مى‏فرمود: عينك من بهتر است و هر كدام امتيازاتى براى عينك خود ذكر مى‏كردند. به پدرم گفتم: «شما دو عالم و مرجع نيم ساعت درباره عينك صحبت كرديد و وقت خود را بى‏فايده هدر نموديد؟!»

استاد

نظر ايشان اين بود كه بدون استاد و راهنما نمى‏توان در اين مسير قدم برداشت و هر وقت در اين زمينه سؤال مى‏شد، حركت را بدون فردى آگاه و بصير، درمان بى‏اثر مى‏دانستند.
حقير بارها از جنابش شنيدم كه استاد جزء لوازم اوليه تهذيب و جهاد اكبر است و بدون آن بسيار مشكل است، چه آن كه آفات و عوارض و شهوات نفس را كسى مى‏تواند مداوا كند كه خود اين راه را رفته باشد و حاذق باشد.

اسم اعظم

اسم اعظم
 بحث درباره اسم اعظم از مطالب بسيار دقيق و ظريف و مشكل است كه آيا لفظ است يا معنى يا حال و يا مقام يا جمع لفظ و مقام و حال و معنى و... كدام است؟!
 همه اسماء الهى، اسم اعظم هستند، لكن برخى از آنان مانند حىّ و بصير و امثال اينها از امّهات هستند و در اخبار اسم اعظم را بر 73 حرف تقسيم كرده‏اند كه يك حرف نزد آصف بن برخيا بوده است.

او را عزل مى ‏كنند!

رئيس يكى از ادارات كسى را فرستاد منزل آقاى كشميرى كه بعضى از افراد مى ‏آيند منزل شما. شما بايد درب خانه را ببنديد. آقا فرمودند: ايشان بي خود كرده است، او را تا چند وقت ديگر عزل مى‏ كنند. به دو هفته نكشيد كه پيغام آوردند كه آن رئيس را عزل كردند. با اين كه با حكومت زياد ارتباط نداشت، اما سلطنت روحانى داشت.

 

تشخیص درست

هيچ خبرى نيست

شمشیر
 شهريور 1375 فرمودند: كسى در نجف براى يادگيرى علم به مدرسه جدّ ما رفت و آمد مى ‏كرد. لكن يك صفت ناپسند داشت كه جنبه حيوانى داشت. او را از مدرسه جدّ ما (آقا سيد محمد كاظم يزدى) بيرون كردم بعد از مدتى او به عنوان محبت مرا براى نهار دعوت كرد. در پنهانى، شمشير آماده كرد كه مرا مجروح كند و يا بكشد.
 من از نيّت او مطّلع شدم؛ او در همان وقت محبوس به بول (ادرار) شد و به طرف مستراح رفت و من هم از وقت استفاده كردم و از آن منزل فرار كردم. 
 
 عنایت امام حسین(علیه السلام)

لوح محو و اثبات

ذرّیه

يكى از شاگردان استاد گفت: «سالى به مدينه رفتم و از حضرت سجاد (عليه السلام) ذرّيه خواستم كه اهل علم و باتقوا باشد. بعد از مسافرت روزى براى كارى نزد استاد استخاره گرفتم. ايشان فرمود: ذريه تو خيلى زياد مى ‏شود درست همان حاجتى كه از امام سجاد (عليه السلام) خواستم را فرمود».

لوح

آخوندها انگلیسی هستند

از نجف به تهران
 آيت اللّه ميرزا احمد سيبويه فرمودند: وقتى از نجف خواستم به ايران بيايم، نزد آيت اللّه كشميرى رفتم و به خاطر سفرم استخاره‏ اى نزد ايشان گرفتم.
 ايشان فرمودند: به تهران برويد به نفع شماست. گفتم: آقا منزل چه مى ‏شود؟ فرمود: تا برويد تهران، منزل هم درست مى‏ شود. اتفاقاً همين طور هم شد. وقتى به تهران آمدم، منزل درست شده بود و در همين منزلى كه الان سكونت دارم قرار گرفتم و با فرصت كافى منزل نجف را فروختم و پول همين خانه را دادم.
  
آخوند انگلیسی

صفحه‌ها

اشتراک در اسوه های اخلاقی